هر نوع بررسی، ارزیابی و جمعبندی واقعبینانه از اجلاس غیرمتعهدها در تهران، این دو نکته اساسی را نمیتواند در نظر نگیرد؛ نخست این که اجلاس در تهران تشکیل شده بود و اگر در هر یک از آن دیگر ۱۲۰ کشور تشکیل میشد، بیگمان، خیلی اهمیتی پیدا نمیکرد. اما نفس تشکیل اجلاس در تهران با توجه به فشارهای غرب به منظور منزوی کردن ایران، به خودی خود با اهمیت بود. اینکه به هر حال، هیأتهایی از عربستان، قطر، فلسطین آمده بودند، برای ایران اهمیت داشت؛ صدالبته که تشکیل اجلاس در تهران، نه به معنای تصدیق و تأیید همه مواضع و رویکرد جمهوری اسلامی ایران بود و نه به معنای آنکه کشورهای شرکت کننده در اجلاس تهران، حاضر شدهاند تا نسبت به ایران علیه غرب بسیج شوند، بلکه صرفاً به معنای آن بود که نمیتوان حضور ایران در معادلات قدرت در منطقه را نادیده انگاشت. ایران هست و قدرت دارد و به رغم همه فشارها و تلاشها در منزوی ساختن آن، همچنان ایفای نقش میکند و میتواند میزبان ۱۲۰ کشور باشد.
البته شاید برخی استدلال کنند این رویداد به چه درد میخورد و چه حاصلی دارد که این همه هزینه کنیم و صرفا خواسته باشیم، نشان دهیم ما هستیم؟!
در پاسخ باید گفت، بسیاری از کشورهای دیگر نیز ـ به درست یا نادرست ـ هزینههایی میکنند تا به رقبا و رفقایشان نشان دهند ما هستیم. گویی این میل به ابراز وجود و نشان دادن به دیگران (که ما هستیم)، بخشی از غریزه و نیاز ما انسانهاست و در همین ارتباط، فارغ از همه بحثها و انتقادها، انصافا ایران توانست در این اجلاس، بسیار باابهت و قدرت ابراز وجود نماید.
از این نکته کلیدی نخست که بگذریم، میرسیم به نکته دوم: فایده یا درستتر گفته باشیم، کارکرد، نقش و رسالت جنبش غیرمتعهدها در قرن بیست و یکم، آن هم در شرایطی که بیش از دو دهه از فروپاشی نظام دو قطبی میگذرد.
در این باره باید پرسید، با توجه به اینکه اساساً شأن نزول و علت پدید آمدن جنبش غیرمتعهدها، دو قطبی بودن نظام جهان بود و با توجه به اینکه نظام دو قطبی و دوره جنگ سرد، بیش از دو دهه است که دیگر وجود ندارد، جنبش غیرمتعهدها چه کارکرد و نقشی میتواند داشته باشد و آیا اساسا دلیلی برای وجود آن هست؟
پاسخی که بسیاری از صاحبنظران و مسئولین دولتی به آن دادهاند، این بود که؛ درست است که دوران نظام دوقطبی سر آمده، ولی فلسفه پدید آمدن جنبش غیرمتعهدها آن بوده که کشورهای عضو، بتوانند پیرامون آن دو قطب قدرت، ایستادگی کنند.
پس از فروپاشی بلوک شرق و نظام کمونیستی، یک قطب از بین رفت؛ اما قطب دیگر که قطب غرب به رهبری آمریکا باشد، همچنان استوار و پابرجاست؛ بنابراین، کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها ـ که بیشتر هم کشورهای در حال توسعه هستند ـ میتوانند با جمع شدن با یکدیگر در برابر غرب و آمریکا بایستند. این عصاره پاسخی بوده که مسئولین و صاحبنظران دولتی در ایران به این پرسش دادهاند که چرا هنوز و به رغم فروپاشی نظام دوقطبی، همچنان نیاز به جنبشی به نام غیرمتعهدهاست.
اما درباره این استدلال برخی از مسئولین و صاحبنظران دولتی چه میتوان گفت؟
در پاسخ باید گفت: این درست است که همچنان یک قطب دیگر قدرت در عرصه بینالمللی به رهبری آمریکا باقی است، اما چه ضرورتی و نیازی به رویارویی با آمریکا و غرب است؟
واقعیت این است که در پنجاه سالی که از شکلگیری جنبش غیرمتعهدها میگذرد، تغییر و تحولات مهمی در دنیای ما رخ داده است؛ از جمله این که شماری از کشورهای در حال توسعه، به جای رفتن به دنبال رویارویی با غرب و شرق یا آمریکا، تلاش کردند تا در سایه یک رشته اصلاحات عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از مدار عقبماندگی یا توسعه نیافتگی به درآمده و از بسیاری جهات، شانه به شانه کشورهای غنی و توسعه یافته جهان اول ابراز وجود نموده و حرکت کنند. برزیل، آرژانتین، مالزی، تایوان، کره جنوبی، هند، چین، آفریقای جنوبی و بسیاری دیگر تا چند دهه گذشته در پرتو اصلاحات گسترده و جدی اقتصادی، امروزه از مدار عقب ماندگی و توسعه نیافتگی به در آمده و به کشورها و اقتصادهای مهم و صنعتی دنیا بدل شدهاند.
بنابراین و در پاسخ به کسانی که در ایران پیشرفت و ترقی را در سایه مبارزه با آمریکا و غرب جستجو میکنند و تلاش دارند تا از جنبش غیرمتعهدها، اهرمی برای مبارزه و ایستادگی در برابر غرب و آمریکا بسازند، میتوان گفت، با انجام یک رشته اصلاحات عمیق و گسترده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، میتوان به گونه دیگری در برابر قدرتهای جهانی ایستاد و از زیر یوغ نفوذ آنها به درآمد. در کنار این می توان با استفاده از جنبش غیر متعهد ها به دنبال تحقق اهداف کشور در محیط بین الملل بود . به گونه ای که هم در بهترین حالت پتانسیل و توانایی های داخلی بالفعل شده باشد و کشور در مسیری قرار گرفته باشد که در دنیا حرف های بسیار بیشتری از اکنون داشته باشد و هم در محیط بین الملل و نیز در بین اعضای جنبش عدم تعهد ایران به عنوان رئیس این جنبش در سال های آینده حرف هایی بزند که خریدار داشته باشد.
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
نظری ثبت نشده است