به گزارش خوبان، غالبا در گفتار روزمره عامّه مردم می شنویم که در وصف گیلکی به راحتی از اصطلاحاتی از قبیل گویش یا لهجه گیلکی استفاده می شود. متاسفانه همین شیوه را در بسیاری از مطالب و نوشتارهایی که در دنیای مجازی و گاهی هم در نشریات و برخی کتب نشر می شود شاهد هستیم. این سوءبرداشت غیرعلمی ناشی از ضعف شناخت علمی در زمینه دانش زبان شناسی است که البته تمرکزگرایی فرهنگی و ناسیونالیسم هم چاشنی کار شده و مزید علّت گردیده اند.
گلیکی از دیدگاه علم زبان شناسی زبانی مستقل است و به هیچ وجه گویشی از زبانی دیگر محسوب نمی شود. زبان گیلکی به لحاظ علمی ساختار منحصر به فردی داراست که مستقل از زبان فارسی تکوین و توسعه یافته است.
حفظ «و» باستانی در گلیکی، بر خلاف «گ» در فارسی:
گلیکی “وَرگ”؛ در مقابل فارسی “گُرگ”
گیلکی “وَرف”؛ در مقابل فارسی “بَرف”
گیلکی “وَشنه”/”ویشتا”؛ در مقابل فارسی “گرسنه” (در فارسی محاوره ای تهرانی “گُشنه”)
گیلکی “ونگ”؛ در برابر فارسی “بانگ”
تحول «چ» باستانی به «ج» در گیلکی، بر خلاف «ز» در فارسی:
گیلکی “روج”؛ در برابر فارسی “روز”
گیلکی “ریج”؛ در برابر فارسی “ریز” (ریشه مضارع فعل ریختن(
گیلکی “جیر”؛ در برابر فارسی “زیر”
گیلکی “جور”؛ در برابر فارسی “زِبَر”
نحوه ساخت زمان حال و مضارع در زبان گیلکی:
نحوه ساخت زمان حال و مضارع در زبان گیلکی عبارت است از افزودن «-ن-» به انتهای ریشه ی مضارع فعل و پیش از شناسه ی ضمیر. در حالی که در زبان فارسی و دیگر گویش های ایرانی جنوب غربی شاهد افزودن «می-» (یا «ای-») به ابتدای ریشه مضارع هستیم که باعث تفاوت ساختاری بسیار مشهودی میان گرامر گیلکی با فارسی و زبان های ایرانی جنوب غربی می شود:
گیلکی “گونِم”؛ در برابر فارسی “می گویم”، بختیاری “ایگوم”
گیلکی “شونی”؛ در برابر فارسی “می روی”، بختیاری “ایروم”
گیلکی “ریجن”؛ در برابر فارسی “می ریزند”، بختیاری “ایرزن”
بجز تحولات زبان شناختی مستقل فوق الذکر «تفاوت های واژگانی» میان گیلکی و فارسی نیز عامل دیگری در تمایز زبان شناختی آن ها از یکدیگر می شود:
گیلکی “ونگ”؛ در برابر فارسی “گریه”
گیلکی “واش”؛ در برابر فارسی “گیاه”
گیلکی “لاکو”؛ در برابر فارسی “دختر”
با این حال پر واضح است که زبان فارسی، در مقام یگانه زبان میانجی در هزاره گذشته در ایران زمین، تاثیر بسزایی بر زبان گیلکی گذارده و از این رهگذر وام واژگان بسیاری از زبان فارسی را می توان در این زبان مشاهده نمود:
گیلکی “دونستن”؛ فارسی “دانستن”
گیلکی “دریا”؛ فارسی “دریا”
گیلکی “خونه”؛ فارسی “خانه”
با این حال وجود چنین استقراض هایی از فارسی کماکان لطمه ای به زبان بودن گیلکی وارد نساخته و این زبان تنوع گویشی و اصالت قابل توجهی را حفظ نموده است.
گیلکی یک زبان است و بس!!
نکته ی حائز اهمیت در این میان این است که عامّه ی مردم معمولاً به هنگام شنیدن فارسی صحبت کردن یک گیلک متوجه لهجه وی شده و آن را لهجه گیلکی می نامند. امّا باید توجه داشت که اصطلاح «لهجه» تنها در مورد «فارسی صحبت کردن» این افراد صادق می باشد و بس.
یعنی به لحاظ علمی، بر اساس استدلالاتی که در فوق شرح آن رفت، زمانی که یک گیلانی می گوید «بیرینج ره شل نپچ» با «لهجه گیلکی به هنگام فارسی صحبت کردن» رو به رو نیستیم، بلکه با «زبان گیلکی» طرفیم.
اینکه گیلکی لهجه فارسی، فارسی میانه و غیره است، از نگاه علم، افسانه ای بیش نیست. باشد که مردمان این مرزوبوم در برداشت های خویش از زبان های ایران زمین، که جزء باارزش ترین میراث های غیرمنقول این دیارند، آگاهانه تر و با درک علمی عمل نموده هیچ «زبانی» را به اشتباه «لهجه ی زبانی دیگر» نخوانند.
گیلکی یکی از زبان های باستانی و پرمایه ایران
گیلکی یکی از زبان های باستانی و پرمایه ایران است، بسیاری از واژههای آن با اندک تفاوتی در اوستا هم موجود است، در گیلکی همانند زبان فارسی واژههای بسیاری از زبانهای بیگانه راه یافته که از جملهی آنها زبان عربی است که برخی واژههای آن در لهجههای گوناگون مردم گیلان تعریب شده است. بعنوان مثال: واژههای قبول، رسول، قهر، غروب بصورت: قوبیل، رسول، قار، غوروب یا غوریب درآمده است.
گذشته از آن پارهای از لغات عربی به صورت معادل گیلکی در آمده و یا به تعبیری دیگر به گیلکی ترجمه شده است. مانند وضو که تبدیل به «دست نماز» و اسهال به «شکم روش» و سجاده به «جانماز» ترجمه شده است.
در سدههای اخیر از راه دریای خزر مقدار زیادی از واژههای روسی و تاتاری وارد زبان مردم این سامان شده است. مانند آبوشکا (پنجره شیشهای)، بانکا (پیت حلبی، پیت نفت)، بوت (نیم چکمه لاستیکی)، زاموسکا (بتونه)، کانکا (ماشین برنج کوبی)، پراخوت (کشتی)، فایتون (درشکه)، ماتور (موتور)، ناسوس (تلمبه)، گارشوت (لگن بچه)، لوتکا (کرجی، قایق)، فوکا (پیراهن، شلوار و کفش سرخود صیادی) ، رزین (لاستیک)، زاکاس (سفارش غذا(.
زبان گیلکی با تمامی محدودیت جغرافیایی خود به چند لهجه فرعی شامل گیلکی بیه پس (گویش نواحی باختری سفیدرود مانند: انزلی، صومعهسرا، فومن، رشت و غیره) و گیلکی بیه پیش (گویش مردم نواحی شرقی سفیدرود مانند: لاهیجان، رودسر، و اشکور پایین و جز آن) تقسیم میشود.
زبان گیلکی در نقاط مختلف گیلان همسان نیست. مثلا واژههای گیلکی رشتی با واژههایی که در شرق گیلان بکار میرود، در موارد بسیاری فرق میکند و این اختلاف گاهی بسیار محسوس است، تا حدی که فهم گویش مردم روستاهای شهر لاهیجان را برای مردم رشت یا نواحی مغرب رشت بس دشوار و احیانا غیرممکن میکند.
در دیگر نقاط گیلان، با گویشهای دیگری روبرو میشویم: مثلا در سرزمینهای تالش و ماسوله گویش تالشی، در کوهپایهها گویش گالشی، در عمارلو شاخهای از گویش کردی بنام کرمانجی و در باختر و جنوب باختری و شمال باختری و روستاهایی از رودبار زیتون و فاراب و عمارلو گویش تاتی را میشنویم.
گیلکی وابسته به زبانهای ایرانی است که قرنها و هزارهها در برابر نفوذ فرهنگ اقوام بیگانه موجودیت خود را حفظ کرده است گیلکی خود به دو شاخه کلی گیلکی رشتی و لاهیجانی تقسیم میشود شاید بتوان رودخانه سفید رود را مرز مشخص کننده محدودههای این دو گویش محسوب کرد .
زبان گيلکی، مشتمل بر چهار لهجه بيهپسی (گيلان غربی)، بيهپيشی (گيلان شرقی)، تبری (غرب مازندران) و ديلمي (مناطق کوهستانی جنوب گيلان) میباشد. البته مردم شمال غربی گيلان، به زبانی ديگر از خانواده زبانهای حاشيه دريای خزر که زبان تالشی باشد تکلم میکنند.
برخی از ساکنان کنونی شهرستان رودبار و کوهپایههای پیرامون آن را مهاجران کرد تشکیل میدهند و بدیهی است که گویش رایج آنها کردی است. همچنین در سالیان اخیر با مهاجرت مهاجرین ترکزبان که عمدتاً از استان اردبیل وارد استان گیلان شدهاند زبان ترکی نیز در برخی شهرهای گیلان مانند تالش و بندر انزلی و حتی رشت رواج دارد. بنابر این زبانهای اصلی گیلان گیلکی و تالشی و ديلمي میباشد.
پدر و مادران گیلانی، عامل مرگ زبان گیلکی
بررسیها نشان میدهد، زنگ خطر نابودی زبان گیلکی، مدتهاست که شنیده میشود، تکتک ما گیلانیان در این نابودی سهیم هستیم، چه آن پدر و مادر گیلانی که اصرار دارند فرزندشان فارسی صحبت کند و چه ما جوانان گیلانی که با بیکلاس دانستن این گویش شیرین، حتی در محافل دوستانه خود سعی در فارسی صحبت کردن داریم.
براساس بررسیها، ناخوشایند دانستن آموزش زبان گیلکی به کودکان، از سوی پدر و مادرها و در نتیجه، کند شدن فرآیند طبیعی آموزش این گویش، مهمترین علت مرگ تدریجی گیلکی است و این عامل، با کاهش دانستههای واژگان گیلک زبانها، از یک سو باعث اختلال در فرآیند زایش واژگانی و دستوری گیلکی میشود و از سوی دیگر با تشدید دو زبانه شدن گیلکی و استفاده اجباری گیلکها از واژگان فارسی در گفتوگوهایشان، فرآیند مرگ تدریجی گیلکی را شتاب میدهد.
البته نباید فراموش کرد بیاعتنایی سامانههای آموزشی گیلان به زبان گیلکی و خالی بودن جای این زبان فراگیر گیلان، در فرآیند آموزشی دانشگاهها هم در این امر نقشآفرینی میکند.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/116
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال
تیمهای فوتبال اتحاد خمام و شاهین خشکبیجار به تساوی بدون گل رضایت دادند