به گزارش خوبان: رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز فرمودند که به مذاکرات هستهای با 1+5 خوشبین نیستند. پیش از این، چند بار دیگر هم از ایشان شنیده بودیم که به عاقبت این مسیر بدبینند. زمانی شاید چنین سخن گفتن درباره مذاکرات نوعی پیشداوری محسوب میشد اما الآن در موقعیتی هستیم که بتوان ادعا کرد این نحوه سخن گفتن دقیقاً توصیف واقعیت است نه چیز دیگر.
توافق ژنو و فضای ما بعد آن آزمونی بود برای اینکه ببینیم دلیلی برای خوشبینی نسبت به آینده وجود دارد یا نه. برخی در داخل کشور، سادهدلانه، نفس حصول توافق را به این معنا دانستند که دوران جدیدی از روابط با آمریکا آغاز شده است که در آن میتوان بنا را بر خوشبینی به آمریکا گذاشت یا حداقل میتوان باور داشت که آمریکا به این نتیجه رسیده است که باید از طریق مصالحه در برخی حوزههای خاص، از شدت دشمنی خود با ایران بکاهد.
در واقع پس از توافق ژنو، یک جریان کاملاً سازمان یافته که یک سر هم درون دولت داشت با جدیت تلاش کرد به مردم بگوید الگوی عمل آمریکا به این دلیل تغییر کرده که اهداف آن در حال تغییر است و راهی گشوده که ایران میتواند با پیمودن آن با عبور از یک تاریخ پر از دشمنی، به یک شریک راهبردی برای آمریکا تبدیل شود.
پیگیری سیر اظهارات مقامهای آمریکایی در همین دو ماه گذشته به ما میگوید که این نوع نگاه به مسئله بسیار ایدئولوژیک و غیر واقعبینانه بوده و با توافق ژنو نهتنها چیزی از دشمنی آمریکا با ایران کاسته نشده بلکه ابعاد جدیدتری از این دشمنی در حال نمایانتر شدن است.
اجازه بدهید به فهرست تازهترین دلایلی که به ما میگوید باید به آمریکا بدبین بود نگاهی بیندازیم.
1 ــ قبل از هرچیز مصرف ادبیات تهدید و تحقیر علیه ایران از سوی مقامهای امریکایی پس از توافق ژنو بهشدت رشد کرد. آمریکاییها مکرراً ایران را به حمله نظامی تهدید کردند، گفتند گزینهای را از روی میزشان برنمیدارند، تأکید کردند که حتی ژنتیک ایرانیها هم مشکل دارد و دست آخر گفتند هیچ اعتمادی به ایران ندارند. اگر فرض کنیم اینها مواضع حقیقی آمریکاست در این صورت باید دید چرا توافق ژنو باعث شده آمریکاییها فکر میکنند میتوانند ایران را جدیتر تهدید کنند و اگر این مواضع فقط برای ساکت کردن تندروها درون آمریکاست ــ که قطعاً چنین نیست ــ باز هم این سؤال رخ مینماید که چرا اثرپذیری آمریکا از لابی صهیونیستی پس از توافق ژنو تا این حد زیاد شده است.
2 ــ دومین اتفاق تلاش نمایان آمریکا و برخی کشورهای اروپایی برای افزایش مداخله مستقیم در امور داخلی ایران پس از توافق ژنو بود. در واقع فقط یک نگاه اجمالی به اظهارات مقامهای آمریکایی نشان میدهد که آمریکاییها بهمحض استشمام بوی سازش از برخی از نواحی درونی دولت ایران، بهسرعت مسئله حقوق بشر را روی میز گذاشتند و مطالباتشان در این حوزه را که ظاهراً در رأس آن دادن آزادی عمل به فتنهگران سال 88 است، برجسته کردند. معلوم بود که آمریکاییها دچار این توهم شدهاند که کسانی در ایران بر سر کارند که امتیاز گرفتن از آنها آسان است؛ پس حالا که چنین است، چرا باید فقط به موضوع هستهای اکتفا کرد؟ تبدیل کردن مسئلهای که غربیها آن را حقوق بشر میخوانند به موضوع مذاکره میان ایران و غرب ــ چیزی که ظاهراً عدهای در ایران نهفقط به آن بیمیل نیستند بلکه اشتیاقی فراوان هم برای آن دارند ــ در واقع هیچ معنایی جز باز شدن باب مداخله مستقیم، مستمر و طلبکارانه غرب در امور داخلی ایران و تقویت جریان غربگرا و بلکه برانداز در ایران با پشتوانه ابزارهای بین المللی ندارد. بهتعبیر دیگر میتوان اینطور نتیجه گرفت که توافق ژنو گزینه براندازی نظام در ایران را برای غربیها پررنگتر کرد و بهجای اینکه برای عمیقتر کردن پیوندهای استراتژیک با نظام جمهوری اسلامی تلاش شود، غربیها نشان دادند به فضای جدید در ایران بهعنوان فرصتی گرانبها برای پیش بردن پروژه براندازی و تقویت جریانهای برانداز نگاه میکنند.
3 ــ سومین علامت که در سخنان آمریکاییها کاملاً پیدا و در عملشان آشکارتر است، تلاش برای حفظ و مهمتر از آن تشدید فشارها بر ایران بهویژه در حوزه تحریمهاست. در حالی که برخی در ایران وعده میدادند که رژیم تحریمها در حال فروپاشیدن است آمریکاییها دو کار کردند، اول اینکه تلاش کردند هرگونه مراوده تجاری با ایران را حتی در حوزههایی که ظاهراً تحریمهای آنها تعلیق شده بیمعنا کنند. سفر تجار مختلف به ایران بیشتر بهدلیل فشارهای آمریکا تبدیل به سفرهای آرزومندانه (بهتعبیر وندی شرمن) شده و عملاً قراردادی منعقد نمیشود بلکه فعالان اقتصادی اروپایی به ایران میآیند فقط با این هدف که به ایران بگویند اگر توافق نهایی را امضا کند آنوقت تجارت با تهران آغاز خواهد شد. در واقع، بیمبنا نیست اگر بگوییم بهجز 4.2 میلیارد دلار پول نقدی که بهطور اقساطی به ایران پرداخت میشود در بقیه حوزههای لغو تحریم ایران صرفاً مشتی وعده تحویل گرفته است. اقدام دوم آمریکا برای حفظ و تشدید فشار اقتصادی بر ایران پس از توافق ژنو این بوده است که اجرای تحریمهای پیشین علیه ایران را بهگونهای تشدید کرده که عملاً هزینههای اقتصادی ایران در طول 6 ماه آینده بیش از چند برابر منافعی باشد که به دست میآورد. به همین دلیل ایران در این مدت بیش از 3 بار تحریم شده است. موانع تجاری بهویژه در حوزه بانک و بیمه سخت گیرانهتر شده و آمریکاییها طرفهای خصوصی متمایل به تجارت با ایران را بهنحو آشکارتری تهدید میکنند. بنابراین واضح است که تصمیم آمریکا این است که با تشدید فشار زمینه را برای گرفتن امتیازهای بزرگتر از ایران فراهم کند و ارادهای برای ایجاد بهبود اقتصادی محسوس برای ایران وجود ندارد.
4 ــ آخرین علامت پرده برداری آمریکا از مقصود خود در این باره است که قصد دارد پس از موضوع منطقهای بهسراغ دیگر ابزارهای قدرت ایران از جمله مسئله موشکی و سپس قدرت منطقهای ایران برود. آمریکاییها بهصراحت گفتهاند میخواهند برنامه موشکی ایران بهگونهای تغییر شکل بدهد که فاقد هرگونه ارتباط با برنامه هستهای باشد و این هیچ معنایی جز اینکه آمریکا میخواهد باب مداخله در قدرت نظامی متعارف ایران را باز کند، ندارد. در واقع پس از توافق ژنو آمریکا هدفگذاریهای خود برای مهار ایران را گستردهتر کرده سعی در عمیقتر کردن آن دارد. این امر دارای این پیام برای ایران است که مسئله هستهای علاوه بر اینکه یک بهانه است صرفاً آغازی برای بهانه جوییهای بعدی محسوب میشود و نقطهای وجود ندارد که آمریکا در آن متوقف شود و قدرت ایران را به رسمیت بشناسد.
انتهای پیام/
تئاتر« شُله پزان» در خمام به روی صحنه رفت
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال