به گزارش خوبان به نقل از تابناک، دنیای بدی شده است. بچهها میمیرند؛ چه در «شینآباد» پیرانشهر و چه در «نیوتاون» کانکتیکات؛ تنها تفاوتش در این است که اینجا میسوزند و آنجا شکار گلولههای یک روانی میشوند.
به همان میزان که رخدادهایی چون آتشسوزی در مدارس ایران شایع و معمول است، تیراندازی در مدارس آمریکا نیز ماجرای تازهای نیست و در هر سال تحصیلی، چندین مورد از این دست روی میدهد؛ چنان که حتی «گاس ون سنت»، کارگردان آمریکایی در سال ۲۰۰۳ برای ساخت فیلم «فیل» بر پایه حادثه تیراندازی در دبیرستان کلمباین آمریکا، ـ که معروفترین حادثه از این نوع هست ـ برنده نخل طلایی کن شد.
صد البته درباره این حادثه میتوان گزارشهای فراوانی نوشت؛ از خشونت افسارگسیخته در غرب بگیر تا وحشیگری و قوانین مربوط به حمل اسلحه در ایالات متحده و مسائلی از این دست که بیگمان، سوژه یک اخبار شبکههای تلویزیونی در کشورمان میشود. بیشک این ماجرا به رغم درست بودنش، نمیتواند مبنایی برای مقایسه باشد، چرا که زمینه طرح مسأله در اینجا میان دو کشور متفاوت است.
در ایران بحث ضعیف بودن زیرساختهای مدارس مطرح است و در آمریکا، بحث قوانین و مقررات و همچنین سست بودن بنیانهای اجتماعی؛ اما آنچه در این گزارش به آن پرداخته خواهد شد، نحوه رویارویی با بحران اینچنینی در هر دو کشور است.
ده روز پیش در شینآباد پیرانشهر، بخاری نفتی، کلاس درسی را به آتش کشید و این روزها همه از کم و کیف آن آگاهیم، چرا که تکرار این ماجرا و واکنشهای بعدی مسئولان ذیربط ،باعث شد تا در این ده روز، رسانهها و مردم به اندازه کافی، وزیر آموزش و پرورش را مورد لطف خود قرار دهند و حتی شاید کار به استیضاح وزیر در مجلس نیز بینجامد!
آنچه در این میان، افکار عمومی را در کشور پریشان کرده، نوع برخورد مسئولان کشور در این باره است و اینها همه در حالی است که یک عذرخواهی ساده از سوی وزیر، میتوانست به همه این غایلهها پایان دهد؛ یا شخص رئیسجمهور میتوانست با یک دلداری ساده به خانواده داغدیدگان حادثه و مردم ایران ـ که از شنیدن این حادثه ناراحت شده بودند ـ همراهی و همدلی بیشتری را برای خود و دولتش به همراه بیاورد؛ اما در این ده روز، همه سخن گفتند، جز آنهایی که میبایست!
و اما صبح امروز در آن سوی آبها در ایالات متحده آمریکا، رخدادی بمراتب فجیعتر از شین آباد ـ دستکم به جهت تلفات ـ روی داد و یک جوان آمریکایی، کودکان مدرسه ابتدایی «سندی هوک» در نیوتاون را به گلوله بست. تا کنون ۲۸ تن جان باختهاند که بیشتر آنان کودکان خردسال مدرسه هستند. این رویداد، آمریکا را در شوک بزرگی فرو برد که سر زدن به شبکههای اجتماعی، ابعاد فاجعه را بیشتر مشخص میکند.
ولی در این میان چه اتفاقی افتاد؟
* آیا وزیر آموزش و پرورش آمریکا به خبرنگاران گفت: «از مسئولانش بپرسید»؟
* آيا باراک اوباما اصلا به روی خود نیاورد که در خاک کشوری که او زمامدارش است، این حادثه رخ داده است؟
به عصر نکشید که رئیسجمهور اوباما، کنفرانس خبری تشکیل داد و در برابر دوربینها گفت: «امروز قلب ما شکست، برای خاطر پدر و مادرها، پدر بزرگ و مادر بزرگها، براداران و خواهران کودکانی که امروز جان باختند» و سپس گریه کرد!
اوباما همچنین دستور داد، در سرتاسر ایالات متحده، پرچمها به حالت نیمه افراشته درآیند. شاید اشکهای اوباما، نمایشی جلوی دوربینها باشد، ولی مهم این است که او از یک بحران بزرگ در کشورش، یک فرصت همراهی و همدلی ساخت! اکنون دیگر رسانه تصاویر همدلی مردم با حادثه دیدهها را از سرتاسر آمریکا منتشر میکنند. دیگر نه کسی پیشنهاد میدهد، دختر وزیر را بدزدیم و نه کسی به باراک اوباما «شات گان» هدیه میدهد.
نقش استراتژی امنیت ملی 2015 آمریکا در توافق هستهای با ایران
لازم باشد مشکلاتمان را از طریق نظامی با ایران حل میکنیم/ چالش ما، مقابله با تهران در جنگ نیابتی است
اوباما هنگام دریافت خبر جمع بندی هسته ای+ عکس
‘ایران بین تحریم یا تجارت بیشتر یکی را انتخاب کند’
ژست خاص رئیس جمهور آمریکا هنگام گرفتن عکس سلفی