مسعود درخشان *
امسال را سال تولید ملی نامگذاری كردند و سال گذشته را سال جهاد اقتصادی. از برآیند این دو نام اینگونه برمیآید كه تفكر جهادی را باید در عرصههای كار و فعالیت اقتصادی و تولیدی وارد نمود و این فعالیتها را باقدرت به پیش برد. اما حلقهی مفقودهای كه در این میان كمتر به آن توجه شده، این است كه اگر روند فرهنگی و نهادینهسازی باورها در این زمینه تغییر نكند، تفاوت و تغییر چندان محسوسی اتفاق نخواهد افتاد. یعنی لازم است كه آحاد جامعه یك همخوانی بین اینگونه نامگذاریها و سیاستگزاریها با آنچه كه در جامعه وجود دارد، ببینند تا این باورها در آنان نهادینه گردد.
یكی از باورهایی كه نقشی تعیینكننده در رونق یا بیرونقی تولید ملی دارد، مسألهی رویكرد و نگاه افراد به خرید كالاهای خارجی است. متأسفانه این باور در بخشهایی از جامعه وجود دارد كه هر نوع كالای خارجی بهتر از كالای ایرانی است. این نگاه كه به تولید ملی آسیب زیادی وارد میكند، ریشه در بسیاری رفتارها و باورهای نهادینهشده در بخشهایی از جامعه و برخی عملكردهای اشتباه خود ما دارد؛ رفتارها، باورها و عملكردهایی كه كم و بیش به آن بیتوجه بودهایم.
متأسفانه گاهی در ساخت و ساز بناهای مراكز دولتی و حكومتی هیچ توجهی به معماری اصیل ایرانی نكردهاند. بناهایی ساختهاند كه از هنر آجركاری، منبتكاری، گچكاری و ذوق ایرانی هیچ اثری در آن نیست. بعد هم افتخار میكنند كه مثلاً نقشهی آن را از فلان كشور آوردهاند.
به چند نمونه از این موارد اشاره میكنم: اینكه شما پشت چراغ قرمز منتظر ایستادهاید تا چراغ سبز شود، میبینید كه ثانیهشمار به انگلیسی است، یعنی برای ما معتبر و محترم است كه عدد را به انگلیسی بنویسند! شهروندی كه با این رفتار برخورد میكند، خیلی دور از انتظار نیست كه وقتی بخواهد مثلاً یك كفشی را تولید كند، نشانهی آن را (مارك) به زبان انگلیسی بنویسد. این تأثیر در خریدار هم بازتولید میشود. خریدار هم به دنبال كفشی میگردد كه نام انگلیسی بر آن نوشته شده باشد؛ گمان میكند كه این كالا مرغوبتر است و اعتبار بیشتری برای او خواهد آورد.
میبینید كه یك عملكرد بهظاهر كوچك چگونه میتواند تأثیر گستردهای داشته باشد. در حالی كه میتوانستند اعداد و ارقام این ثانیهشمارها را با یك برنامهنویسی ساده، به زبان فارسی و با خط خوش نشان دهند. آن وقت بود كه این همه تأثیرات منفی معكوس میشد.
نشانهی شخصیت شما؟!
مثلاً آنقدر عبارات انگلیسی را در تابلوها به كار میبرند كه گویا شهر را به یك آموزشگاه زبان انگلیسی تبدیل كردهاند. یا اینكه مردم را مواجه میكنند با اینكه بهترین ابزارهای تبلیغاتی نهادهای رسمی بهراحتی در اختیار تبلیغات كالاهای خارجی قرار میگیرد. با این حال چگونه میتوان از مردم انتظار داشت كه خرید كالاهای ایرانی را در اولویت قرار دهند و نسبت به كالای وطنی حساسیت داشته باشند؟ این وضعیت در كشور ما در حالی است كه نه در روسیه و نه در فرانسه نام خیابانها را به انگلیسی ننوشتهاند، همانگونه كه در انگلستان نیز نامها را به فرانسوی ننوشتهاند.
این روند آنچنان اثرگذار بوده كه وقتی برای خرید به برخی فروشگاهها مراجعه میكنید، حس میكنید كه به فروشگاهی در لندن رفتهاید؛ هیچ اثری از ملیت ایرانی و هویت ایرانی در آنجا نمیبینید. حتی میبینید یك كالای مصرفی ساده مثل صابون هم نشان انگلیسی دارد.
مسألهی دیگر مسألهی تبلیغات است. متأسفانه بسیاری از تبلیغات به دنبال تحریك روانی و عاطفی در افراد برای ترغیب كردن آنها به خرید آن كالا است. در حالی كه تبلیغ باید معطوف به معرفی كالا باشد و به جای آنكه احساسات فرد را نشانه بگیرد، به دنبال تأثیرگذاری منطقی باشد. مثلاً تبلیغ میكنند كه شخصیت شما به ساعتی است كه در دست دارید یا اینكه برای تبلیغ یك مادهی غذایی، خوردن آن را به یك رؤیا تشبیه میكنند. این روند مردم را به سمت یك حسگرایی سوق میدهد. متأسفانه برخی مدیران فرهنگی بی آنكه بخواهند این تأثیر را منتقل كنند، مردم را به حسگرایی سوق میدهند. در حالی كه ما به دنبال ترویج عمل منطقی در جامعه هستیم.
آنقدر عبارات انگلیسی را در تابلوها به كار میبرند كه گویا شهر را به یك آموزشگاه زبان انگلیسی تبدیل كردهاند. یا اینكه مردم را مواجه میكنند با اینكه بهترین ابزارهای تبلیغاتی نهادهای رسمی بهراحتی در اختیار تبلیغات كالاهای خارجی قرار میگیرد.
فرش ایرانی تجمل است یا كولر خارجی؟
برای اصلاح این فرهنگ، عملكرد دولت نقش برجستهای دارد. اگر بخشهای دولتی و حكومتی خودشان به تولیدات داخلی توجه كنند و با مصرف كردن تولیدات داخلی از آنها حمایت كنند، این فرهنگ به مردم هم انتقال پیدا میكند. البته این كاری سخت و پیچیده نیست. در بسیاری از اوقات با یك بخشنامه قابل حل است. اگر بخشهای دولتی و حكومتی حمایت از فرهنگ بومی، زبان فارسی و كالاهای داخلی را در عمل به منصهی ظهور برسانند، مردم هم تحت تأثیر قرار میگیرند و در این مسیر حركت میكنند.
شما مشاهده میكنید كه در بسیاری از ادارات و مراكز حكومتی، موكت را جایگزین فرش ایرانی میكنند؛ آن هم به بهانهی تجمل! در حالی كه دو میلیون نفر در صنعت فرش كشور كار میكنند. این تجمل نیست بلكه آن كولر گازی كه به دیوار نصب كردهاید و مستقیماً از خارج وارد ایران شده، تجمل است. اگر ده میلیون تومان هم پول بدهید و از فرش استفاده كنید، تجمل نیست، چون همهاش میرود برای روستاهای و مناطق مختلف كشور.
متأسفانه ما گاهی مشاهده میكنیم كه در ساخت و ساز بناهای مراكز دولتی و حكومتی هیچ توجهی به معماری اصیل ایرانی نكردهاند. بناهایی ساختهاند كه از هنر آجركاری، منبتكاری، گچكاری و ذوق ایرانی هیچ اثری در آن نیست. بعد هم افتخار میكنند كه مثلاً نقشهی آن را از فلان كشور آوردهاند یا اینكه با وسایل ساخت فلان كشور اروپایی آن را تجهیز نمودهاند. شما حتی وقتی به سردر برخی دانشگاهها نگاه میكنید كه مراكز اصلی فكر و اندیشهاند، میبینید كه نام آنها را به انگلیسی نوشتهاند و نه به فارسی.
كارخانجات خودروسازی ما وقتی خودرویی را تولید میكنند، حتی آن خودرویی كه لقب خودروی ملی به آن دادهاند و قرار است آن را در ایران بفروشند، نامش را به انگلیسی در پشت آن نوشتهاند. چه دلیلی دارد؟ مخاطب شما مگر انگلیسیزبان است؟ میگویند نه، وقتی به انگلیسی مینویسیم، مردم تصور میكنند كه این كالا خارجی است و كیفیت بالایی دارد. خب شما بیایید با خط فارسی زیبا و خوانا بنویسید و نشان بدهید كه خودروی ایرانی باكیفیت است. چرا همان ذهنیت را تأیید میكنید؟ زیرا این ذهنیت متأسفانه در بسیاری از مدیران ما نیز وجود دارد.
وقتی این عادتها در سطح گسترده عمل میكنند، میبینید خارجیهایی كه به ایران میآیند و میبینند ثانیهشمارها و تابلوها به انگلیسی هستند، در دلشان میگویند اینها خیلی فاصله دارند تا به استقلال برسند، زیرا این عادات فرهنگی نشانهی فرهنگ وابستگی است.
چند گام برای ارتقای تولید ملی
عادتهای فرهنگی اینچنینی خیلی مهم هستند. وقتی این عادتها در سطح گسترده عمل میكنند، میبینید خارجیهایی كه به ایران میآیند و میبینند ثانیهشمارها و تابلوها به انگلیسی هستند، در دلشان میگویند اینها خیلی فاصله دارند تا به استقلال برسند، زیرا این عادات فرهنگی نشانهی فرهنگ وابستگی است.
جدای از اصلاح اینگونه عملكردها و نیز اصلاح نگاه فرهنگی به این مقولات، برای اینكه بتوانیم تولید ملی را به جایگاه اصلی خودش برسانیم نیازمند سه اقدام هستیم. از یك طرف دولت به طور جدی از واردات محصولات خارجی كه مشابه داخلی دارد، پرهیز كند یا در صورت ورود، تعرفهی بالا و مالیات سنگین بر آن وضع كند و درآمد ناشی از آن را بدون اینكه دخل و تصرفی در آن كند، به حمایت از تولیدات داخلی آن كالا اختصاص دهد. همانگونه كه در گذشته عالمان ما جایز نمیدانستند كه پولی را كه بابت وجوهات پرداخت شده در مصارف دیگری هزینه كنند و معادل آن را جایگزین آن مبلغ نمایند، در اینجا هم باید همینگونه باشد كه درآمدهای مربوط به مالیات و تعرفهها را بهسرعت به حمایت از كالاهای داخلی اختصاص دهند و گشایش اعتبار كنند.
اقدام دوم این است كه كیفیت تولیدات داخلی را بالا ببریم و این كار از طریق نظارت سازمان استاندارد و اجباری كردن استاندارد برای محصولات تولید داخل است. اقدام سوم هم این است كه دانشگاهها را به این سمت سوق دهیم و كاری كنیم كه متخصصان و جوانان كشور بومی بیندیشند، نه اینكه فقط نگاهشان به پیشرفتهای فنی خارج و وارد كردن آنها باشد و نه اینكه فكر كنند اگر این محصولات را وارد نكنیم، از غافلهی دنیا عقب میمانیم. باید جوانان متخصص خود را به سمت بومیاندیشی ببریم و كسانی را در رأس دانشگاهها بگذاریم كه به جوانان اعتماد داشته باشند.
* استاد اقتصاد و عضو هیأت علمی انشگاه علامه طباطبایی|
نظری ثبت نشده است