چرا اسرائیل به سودان حمله کرد؟ این حمله پیامی برای ایران دارد؟ اسرائیل چه برداشتی از توانایی و قدرت نظامی ایران دارد؟ با توجه به این آگاهیها، آیا اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد؟ آیا حملهی احتمالی این کشور به ایران با همراهی آمریکا خواهد بود؟ در صورتی که تمایل دارید پاسخ این سؤالات را بدانید، در ادامه، گفتوگوی «برهان» با مهدی داریوش نظامالرعایا را بخوانید.
مهدی داریوش ناظم الرعایا جامعه شناس، نویسنده و تحلیلگر جغرافیای سیاسی است و تاکنون جوایز زیادی دریافت کرده است. مقالات او در مورد موضوعاتی چون روابط بینالملل و نظام جهان به بیش از بیست و پنج زبان دنیا، از جمله آلمانی، ایتالیایی، عربی، چینی، اسپانیایی، روسی، ترکی، ژاپنی، و پرتغالی ترجمه شده است. وی محقق مرکز تحقیقات جهانی شدن در مونترال میباشد. ناظم الرعایا از عوامل متخصص در بنیاد فرهنگ استراتژیک در مسکو نیز میباشد. کتاب «جهانی شدن ناتو»، با مقدمه ای که توسط دنیس جیهالیدی، معاون سابق دبیر کل سازمان ملل متحد، نوشته شده یکی از آخرین آثار منتشر شده از سوی این نویسنده است.در سال ۲۰۱۱، او به عنوان خبرنگار برایبرنامه خبری- تحقیقی فلش پوینت فعالیت میکرد. این برنامه تولید برکلی، کالیفرنیا بود و بیش از پنجاه ایستگاه خبری در شمال امریکا آن را پخش میکردند.
در همان سال وی تذکرهی ویژه ای از فدراسیون روزنامه نگاران آمریکای لاتین (FELAP) با عنوان خبرنگار در شمال آفریقا دریافت نمود و همچنین اولین جایزه ملی معتبر باشگاه مطبوعاتی مکزیک را برای کار خود در زمینه روزنامه نگاری بینالمللی بدست آورد. وی عضو کمیته علمی ژورنال ژئوپولیتیکا، مجله جغرافیای سیاسی در ایتالیا، است که مخاطبان زیادی دارد و به «مرکز اروپایی مطالعه مداخلات دولت در امور کشورها» وابسته میباشد. وی در تولید فیلمهای مستند در مورد مسائل جهان نیز فعالیتهایی داشته است. نظام الرعایا در حال حاضر در دانشگاه کارلتون کار میکند. وظایف آموزشی او در این دانشگاه شامل مطالعات آمریکای لاتین، تاریخ آفریقا، و آشنایی با جامعه شناسی میباشد. در حال حاضر تمرکز پژوهشی جامعه شناختی او بر سیاست هویت در روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق است.
تجربهی گذشته در مورد حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای عراق و سوریه و اکنون سودان حاکی از این است که این حملات بدون هیچ گونه تهدید قبلی بوده است. به عبارت دیگر، استراتژی اسرائیل برای این گونه اقدامات، حملهی پیشدستانه بوده است. با این اوصاف، آیا میتوان نتیجه گرفت تهدیداتی که اسرائیل علیه ایران مطرح مینماید خالی از پشتوانه است؟
اسرائیل کشوری است که تقریباً هر کاری دلش خواسته با کشورهای ضعیفتر انجام داده است. در همین راستا، میتوان به کشتن غیرنظامیان در فلسطین اشغالی، حمله به تونس یا بمباران برنامهی هستهای عراق (هنگامی که عراق مشغول جنگ سازماندهیشده از سوی آمریکا با ایران بود) اشاره نمود؛ ولی اسرائیل هرگز به یک کشور قویتر حمله نمیکند. هدف اسرائیل فقط مبادرت به یک جنگ روانی و اطلاعاتی است. منظورم این است که اسرائیل در حدی نیست که در زمینهی نظامی برای ایران حریفی به شمار آید و به همین دلیل، تنها کاری که اسرائیل میتواند انجام دهد بازیهای روانی است تا بدین وسیله، ایالات متحده و اتحادیهی اروپا را برای مقابله با ایران تحت فشار قرار دهد.
اسرائیل امکان ندارد بدون دخالت آمریکا به ایران حمله کند. آنها میدانند که نمیتوانند برندهی جنگ علیه ایران باشند و حمله به ایران برای اسرائیل مساوی است با خودکشی، مگر اینکه اسرائیل از سلاحهای هستهای خود علیه ایران استفاده کند. آمریکا برای شروع جنگ علیه ایران به اسرائیل چراغ سبز نشان نخواهد داد، مگر اینکه رهبران آمریکا اطمینان حاصل کنند که میتوانند با عواقب و شرایط خاص ناشی از این جنگ روبهرو شوند. این شرایط عبارتاند از اینکه زیرساختها و منافع نظامی آمریکا در خاورمیانه و افغانستان در امان باشد، اطمینان حاصل شود روسیه و چین درگیر جنگ نخواهند شد و به طور کلی، ایالات متحده از لحاظ اقتصادی یا نظامی آسیب نخواهد دید. در صورتی که ایالات متحده بتواند این شرایط را تضمین کند، قطعاً در مورد جنگ علیه ایران طرحریزی خواهد کرد.
آمریکا در صورتی به اسرائیل برای حمله به ایران چراغ سبز نشان خواهد داد که شرایط زیر مهیا باشد: زیرساختها و منافع نظامی آمریکا در خاورمیانه و افغانستان در امان باشد، اطمینان حاصل شود روسیه و چین درگیر جنگ نخواهند شد و به طور کلی، ایالات متحده از لحاظ اقتصادی یا نظامی آسیب نخواهد دید. در صورت تضمین این شرایط، قطعاً در مورد جنگ علیه ایران طرحریزی خواهند کرد.
چنانچه معتقدید حمله به تأسیسات هستهای سودان توسط اسرائیل انجام شده است، هدف احتمالی اسرائیل را از این حمله چه میدانید؟
سودان، به دلیل کمکهای ایران، به سومین سازندهی بزرگ اسلحه در آفریقا تبدیل شده است. علاوه بر این، ایران و سودان موافقتنامههایی برای همکاریهای نظامی با یکدیگر دارند. این ۲ کشور در سال ۲۰۰۸ یک توافقنامهی مهم نظامی را امضا کردهاند. اگر گزارشها در خصوص اینکه «الیرموک» کارخانهی اسلحهسازی ایران است درست باشد، پس حملهی اسرائیل به این مکان میتواند به عنوان یک حملهی غیرمستقیم علیه ایران و منافع ایران در آفریقا به شمار آید.
برخی نیز از حملهی اسرائیل به کارخانهی «الیرموک» در سودان به عنوان پیامی از سوی تلآویو و واشنگتن به ایران یاد میکنند. من شخصاً معتقدم اگر اسرائیلیها در تلاش برای ارسال پیام به ایران بودند، آن پیام را به شکل پاسخی کوبنده به پرواز هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین ایرانی از سوی حزبالله لبنان به اسرائیل نشان میدادند. اسرائیلیها یا آمریکاییها هیچ کاری نتوانستند در مورد هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین ایرانی انجام دهند و این رویداد ثابت کرد که اسرائیل ببری کاغذی است و نه چیزی دیگر. بسیاری از تحلیلگران با بررسی علائم رمزی و نمادین بین ایران و اسرائیل، ارسال کشتیهای جنگی ایران به ساحل سودان را به عنوان حرکتی نمادین از حمایت ایران از سودان و مهمتر از همه، به عنوان نشانهای برای اسرائیل یاد میکنند و معتقدند این اقدامات ایران حامل این پیام است که ایران میتواند از منافع خود محافظت کند.
در اینجا باید بیفزایم که اسرائیل پروژهی بلندمدتی برای جداسازی و تضعیف سودان طراحی کرده است که از دههی ۱۹۵۰ آغاز شده است. این پروژهی اسرائیل علیه سودان هیچ ارتباطی با ایران ندارد و مربوط به قبل از انقلاب اسلامی ایران است. بنابراین از این حمله میتوان به عنوان تلاش اسرائیل برای تضعیف بیشتر سودان یاد کرد.
رسانههای اسرائیل ادعا کردهاند که مجتمع مهماتسازی یرموک در خارطوم سودان منطقهای است که در آن علیه امنیت ملی اسرائیل فعالیت میشود و اسرائیل حق دارد علیه جایی که علیه امنیت ملی اسرائیل فعالیت میکند اقدام نماید. در این صورت، آیا ایران نیز حق دارد چنین اقدامی انجام دهد؟
گفته میشود اسرائیل به منظور حمایت از امنیت ملی خود در برابر قوانین بینالمللی میایستد، پس باید آن را به چالش کشید و با آن مخالفت کرد. اگر ما بخواهیم بدانیم چه کشوی علیه چه کسی کار میکند، پاسخ این سؤال بسیار آسان است؛ اسرائیل با ارسال اسلحه و کمک به نیروهای ضددولتی، چندین دهه، در برابر سودان به طور مخفیانه فعالیت کرده است. علاوه بر این، اسرائیل از چهرههای ضددولتی نیز پشتیبانی کرده است. رژیم صهیونیستی باید دربارهی اقدامات خود علیه سودانیها، قبل از اینکه خود قربانی شود، توضیح دهد.
برخی از جمله اپوزیسیون سودان و نیز رسانههای اسرائیل مدعی شدهاند منطقهی «یرموک» در سودان، که اسرائیل به آن حمله کرده است، متعلق به سپاه پاسداران ایران است و ایران از آنجا برای حماس مهمات و سلاح فرستاده است. نظر شما در این باره چیست؟
آیا واقعاً اهمیتی دارد که صاحب «الیرموک» کیست؟ آیا سودان مانند ایالات متحدهی آمریکا، فرانسه، آلمان، کانادا، ایتالیا، ایران، روسیه، اوکراین، برزیل، و چین حق ساخت سلاحهای دفاعی را ندارد؟ اگر اسرائیل میتواند به نیروهای ضددولتی در سودان و شرق آفریقا سلاح بفرستد، چرا سودان نتواند به جنبش مشروع مردم فلسطین علیه اشغال بینالمللی غیرقانونی این کشور، اسلحه بدهد؟ ایرانیها باید افتخار کنند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامیشان با «الیرموک» در رابطه باشد. آیا کوباییها در مسلح کردن، آموزش دادن و کمکرسانی به آنگولا و نامیبیا برای مبارزهعلیه رژیم آپارتاید و ایستادگی در برابر حمله و اشغال آفریقای جنوبی دخالتی نداشتند؟ اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران با «الیرموک» در ارتباط است، حتماً این مکان برایشان ارزشمند است.
از آنجا که مسافت اسرائیل تا سودان به اندازهی مسافت ایران تا اسرائیل است، آیا میتوان این حمله را یک هشدار به ایران دانست؟
نمیتوان از حملهی اسرائیل به سودان به عنوان یک عملیات آزمایشی برای جنگ علیه ایران یاد کرد، چرا که ما با ۲ کشور کاملاً متفاوت روبهرو هستیم که ۲ سیستم نظامی کاملاً متفاوت دارند. بیانیههایی نظیر این بسیاری از حقایق را نادیده میگیرند. اولاً اسرائیل اهداف مد نظر خود در سودان را چندین بار بمباران کرده و هیچ حرفی در مورد عملیات آزمایشی در برابر ایران گفته نشده است. ثانیاً ایران قادر است هواپیماهای اسرائیل را حتی قبل از اینکه وارد حریم هوایی ایران شوند شناسایی کند. اسرائیلیها هرگز قادر به ورود به خاک ایران نخواهند بود، چرا که بیشک کشته یا دستگیر خواهند شد. قابلیتهای نظامی ایران بسیار بیشتر است. برای اثبات دیدگاه خود، باید به هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین و بسیار پیچیده و سرّی آمریکا اشاره کنم که فوراً در اختیار نیروهای نظامی ایران قرار گرفت.
به نظر شما، تصور و برداشت اسرائیل از قدرت نظامی ایران و متحدان ایران نظیر حزبالله لبنان و حماس چیست؟
تقریباً هر عضو ماهر ارتش و شعب مخفی اطلاعاتی اسرائیل میداند که ایران کشور نیرومندی است و طرفداران و متحدان بسیاری در سراسر جهان دارد. آنها خواهان جنگ مستقیم نیستند. در عوض میخواهند دیگران مبارزات آنها را انجام دهند. درست مثل سوریه که در آن، اسرائیلیها کشورهای دیگری از جمله ترکیه، قطر و عربستان سعودی را درگیر کردهاند. علاوه بر این، اسرائیل از حزبالله نیز هراس دارد و بیش از هر چیز از یک جنگ منطقهای میترسد، چرا که متحدان منطقهای ایران با حمایت و دخالت مستقیم ایران، به اسرائیل حمله خواهند کرد. اسرائیل از جنگی که در آن با جبههی متحد فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و ایران مواجه شود میترسد.
ایران باید در مورد واکنش به اتحادیهی اروپا یکی از دو گزینهی مهم زیر را انتخاب کند: یا باید به طور کلی روابط خود را با کشورهای اتحادیهی اروپا، که از تحریم علیه ایران حمایت میکنند، قطع کند و یا باید تخمین بزند که آیا ایالات متحده، بریتانیا و اسرائیل در تلاش هستند تا ایران و اتحادیهی اروپا را کاملاً از هم جدا سازند یا خیر.
آیا فکر میکنید اسرائیل بدون هماهنگی با آمریکا به ایران حمله کند؟
من کاملاً تردید دارم که اسرائیل بدون هیچ گونه دخالت یا آگاهی ایالات متحده به ایران حمله کند. شاید ایالات متحده این طور وانمود کند که از حملهی اسرائیل علیه ایران پشتیبانی نمیکند، اما اینکه ایالات متحده در مورد این حمله آگاهی نداشته باشد غیرممکن است. هر حملهای به ایران پروژهای با طرحریزی ایالات متحده و اسرائیل است که ناتو را نیز درگیر خواهد کرد.
به نظر شما، اروپا با سیاستهای خصمانهی اسرائیل علیه ایران همکاری میکند؟
میخواهم تمایز مهمی را در اینجا ایجاد کنم. اروپا و اتحادیهی اروپا یکی نیستند. تمام کشورهای اروپایی بخشی از اتحادیهی اروپا نیستند و اتحادیهی اروپا نماد همهی اروپا نیست. حال باید اضافه کنم که اسرائیل گسترش استعماری اروپای غربی به خاورمیانه است. اتحادیهی اروپا در حال همکاری با آمریکا و اسرائیل علیه ایران است. من معتقدم ایران باید در مورد واکنش به اتحادیهی اروپا یکی از دو گزینهی مهم زیر را انتخاب کند: یا باید به طور کلی روابط خود را با کشورهای اتحادیهی اروپا، که از تحریم علیه ایران حمایت میکنند، قطع کند و یا باید تخمین بزند که آیا ایالات متحده، بریتانیا و اسرائیل در تلاش هستند تا ایران و اتحادیهی اروپا را کاملاً از هم جدا سازند یا خیر.
برای توضیح بیشتر، به ترکیه اشاره میکنم. اسرائیل و ایالات متحده، ترکیه را در موقعیتی قرار دادهاند که در آن، منافع ترکیه با منافع ایران و روسیه در سوریه در تضاد باشد. اسرائیل و آمریکا خود را برندهی قطعی میپندارند. آنها معتقدند دو چیز ممکن است اتفاق بیفتد: در صورتی که دولت ایران و روسیه روابط خود را با ترکیه حفظ کنند، از ترکیه علیه این دو کشور استفاده خواهند کرد و یا امیدوارند که ترکیه به دشمن مسلم ایران و روسیه تبدیل شود و روابط خود را با این دو کشور قطع کند. من فکر میکنم که دولت ایران و روسیه از این مسئله آگاهاند و از این رو، تلاش کردهاند تا به طور مداوم به ترکها فرصت تغییر موضع دهند. فکر میکنم چیزی که میان اتحادیهی اروپا و ایران اتفاق میافتد شبیه همین اتفاق است، ولی با کمی پیچیدگی.
به نظر شما، جامعهی بینالملل چه کارهایی برای جلوگیری از خودسریهای اسرائیل میتواند انجام دهد؟
اگر قوانین بینالمللی مورد احترام واقع شود، بسیاری از مشکلاتی که امروزه گریبانگیر ماست از بین خواهد رفت. باید بدانیم چندین مجمع بینالمللی وجود دارند. در یک طرف، جامعهای قرار دارد که توسط ایران، روسیه، اوکراین، صربستان، برزیل، چین، هند و جنبش عدم تعهد تشکیل شده است و در طرف دیگر، جامعهی بینالمللی دیگری قرار دارد که توسط ایالات متحدهی آمریکا، اتحادیهی اروپا، اسرائیل، کانادا، استرالیا، نیوزیلند، و ژاپن تشکیل شده است. از بین این جوامع، هیچ کدام برتر نیستند، ولی گروه دوم همواره طوری رفتار کردهاند که انگار اکثریت قریب به اتفاق جهان را آنها تشکیل میدهند. حق انحصار گفتمان در امور بینالمللی برای کشورهای جامعهی دوم باید شکسته شود و هنگامی که این انحصار شکسته شود، دیگر از اسرائیل حمایتی نخواهد شد.
نظری ثبت نشده است