به گزارش خوبان به نقل از دیدبان: مدتی است که بحث درباره مذاکره با آمریکا در کشور اوج گرفته است، این اوج گیری بعد از سفر رئیس جمهور به نیویورک و اتخاذ برخی مواضع از جانب ایشان و همچنین به دنبال داغ شدن تبلیغات انتخاباتی در آمریکا به وجود آمده است؛ از سوی دیگر، دولت بارک اومابا در تلاش است تا با حل موقتی مشکل ایران بتواند خود را ضد تنش معرفی کرده و اعتماد مردم آمریکا را به خود جلب کند، از همین رو شاهد پیغام ها و حرف های اخیر دولت آمریکا مبنی بر آمادگی برای مذاکره با ایران هستیم.
البته این اعلام آمادگی امر جدیدی نیست، تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران بر سر مساله عراق در سال 1384، ادعای اوباما در اوایل دولت خود مبنی بر تمایل برای برقراری رابطه با ایران، تبریک نوروز به مردم ایران توسط اوباما و پیام های اخیر از جمله مواردی است که دولت آمریکا تمایل خود را بیان کرده است.
در جمهوری اسلامی ایران تعیین کننده و تصمیم گیرنده اصلی در مورد سیاست های کلانی مثل ماجرای مذاکره و رابطه با آمریکا مقام معظم رهبری است، ایشان مقابل پیشنهادها و ادعاها پاسخ هایی را به ایالات متحده داده اند، پاسخ هایی که هیچگاه طرف مقابل را دلخوش ننموده است؛ برخی از این پاسخ ها مربوط به شرایط کنونی آمریکا و چرایی عدم پذیرش این تقاضاهاست و برخی دیگر نیز مربوط به شروطی است که جمهوری اسلامی برای شروع مذاکرات مطرح نموده است.
1- علت عدم پذیرش مذاکره
الف – گذشته ناسالم آمریکا
“مشكل ملت ايران با آمریکا مشكل كارهاى امروز نيست؛ مشكل پنجاه و چند سال موذیگرى و خباثت از سوى آن رژيم نسبت به ملت ايران است؛ از سال 1332 تا امروز، بعد از پيروزى انقلاب هيچ روزى نبوده است كه آمریکا نسبت به ملت ايران نيت خيرى داشته باشد.”[1]
آنچه که در مذاکره و ایجاد روابط مهم است اعتماد دو طرف است، این اعتماد را می توان از راه های مختلف به دست آورد یکی از این راه ها ضمانت اجرایی است، مثلا تعیین خسارت های مالی، تهدید های نظامی، توازن قوا و…، ایالات متحده نشان داده است که هیچکدام از موارد فوق را به عنوان پشتوانه اعتماد آفرینی قبول نمی کند، چرا که اهرم های سیاسی بین المللی به گونه ای تنظیم شده که ایالات متحده می تواند آن را به سمت خود تغییر دهد از همین رو ابتدای مذاکره با آمریکا انتهایی جز رویارویی جدی و یا پایین آمدن از مواضع نخواهد داشت.
در واقع با توجه به پیشنیه آمریکا اگر شروعی بر مذاکرات اتفاق بیافتد نهایتا یا باید به خواسته های طرف مقابل تن داد و یا آنکه تقابل را جدی نمود که این همان نقطه ای است که امروزه در آن قرار داریم، تلاش آمریکا برای حل مساله گروگان گیری به صورت غیر دیپلماتیک که منجر به حادثه طبس شد به خوبی شاهد این مدعاست.
به دلیل همین سابقه ناسالم است که مقام معظم رهبری فرمودند” دشمن حتى اگر دانهى خرمائى هم به ما بدهد نمىتوان مطمئن بود كه آن را انباشته از زهرى كشنده نكرده باشد.”
ب – مشکل ریشه ای و گفتمانی با آمریکا
بسیاری از کشور ها بر سر مساله ای و یا سیاستی دچار مشکل می شوند اما بعد از مدتی با یکدیگر به مذاکره نشسته و تنش را کاهش می دهند، این رفتار را در سیاست خارجی ایران نیز می توان مشاهده نمود؛ این مذاکرات و کنار آمدن ها زمانی اتفاق می افتد که اختلاف بر سر منافع حیاتی نباشد.
منافع حیاتی کشورها منافعی است که حیات و بقای یک نظام سیاسی کشور به آن مرتبط باشد به عنوان مثال حفظ استقلال کشور، دفاع از کیان اسلام از اهداف حیاتی نظام جمهوری اسلامی است به این معنا که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد بر سر این منافع حیاتی مذاکره نماید و آنان را به خطر اندازد چرایی وجود نظام اسلامی در ایران زیر سوال می رود و این یعنی پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی.
اختلافات ایران با آمریکا از سنج همین منافع حیاتی است، اختلاف بر سر یک مساله سیاسی نیست، از همین رو مذاکره با آمریکا یعنی تیشه به ریشه خود زدن و تمامیت خود را از بین بردن که قطعا چنین اقدامی بدور از عقل است. “مسئله ما با آمریکا اين نيست كه حالا بر سر دوتا موضوع جهانى يا بين المللى يا منطق هاى باهم اختلاف نظر داريم، برويم بنشينيم با مذاكره حل كنيم. مسئله مثل مسئلهى مرگ و زندگى است؛ مسئله هست و نيست است”[2]
این اختلاف گفتمانی و مبنایی ریشه در تقابل روحیه اسلام گرایی مردم ایران و خوی استکباری آمریکا دارد. “دشمنىِ نظام مستكبر امريكايى و هر مستكبرى در دنيا با نظام اسلامى، به خاطر پرچم برافراشته عدالت است؛ به خاطر اين است كه می بيند با نام اسلام و با تعاليم والاى اسلام كشورى دارد به سمت رشد و توسعه و پيشرفت علمى و عملى حركت می كند؛ می داند كه اين، جلوى نفوذ آنها را خواهد گرفت.”[3]
ج – مذاکره عامل تشدید فشارهای آمریکا
” شما وقتى با كسى قهريد، وقتى با كسى حرف نمی زنيد، رودربايستى باهم نداريد. در مقابلِ هم، هيچ حالت توقّعى وجود ندارد. اما وقتى با كسى مذاكره شروع شد؛ پشت ميز نشستيد؛ يك قهوه باهم خورديد؛ يك گپ دوستانه هم در كنارش باهم زديد؛ در فلان محفل بين المللى نشستيد و با همديگر يك خرده درد دل كرديد؛ بعد رودربايستى به وجود مى آيد. آنوقت، اوّلِ شروعِ تحميلات است.”[4]
مذاکره و شروع روابط دیپلماتیک قطعا محدودیت هایی را به همراه خود خواهد آورد، تن دادن به این محدودیت ها در شرایطی درست خواهد بود که طرف مقابل روحیه استکباری نداشته باشد و دنبال سلب استقلال و از بین بردن منافع حیاتی طرف دیگر مذاکره نباشد. در غیر این صورت محدودیت هایی که نتیجه طبیعی هر مذاکره ای است مانع از دفاع تمام قد از خود می شود. تجربه تلخ مذاکره تشکیلات خودگران فلسطین با اسرائیل به خوبی این خطر را گوشزد می کند.
نتیجه های مذاکرات یاسر عرفات و اسرائیل در این 3 مورد خلاصه می شود:
قبول رژیم اشغالگر قدس
لگدمال کردن حکومت تازه فلسطین
اجبار روسای تشکیلات خودگران برای تعقیب مبارزان فلسطینی و درنتیجه کاشت تخم کینه در میان فلسطینی ها[5]
” بدبختي هاى انقلاب هاى دنيا و تسلّط و نفوذ آمریکا همانطور كه عرض كردم از همينجا (مذاکره) شروع شد. مثل كشورهايى كه بنده نمىی خواهم اسم آنها را بياورم. امروز هم آن كشورهاى بيچاره، غالباً چهره هاى بسيار بدى دارند. اين است كه روى مذاكره فشار مىی آورند.”
2- شرایط جمهوری اسلامی برای مذاکره و بر قراری رابطه
الف – تغییر رفتار آمریکا
همانگونه که در قسمت قبل بیان شد، ایالات متحده از خود سابقه و گذشته نامناسبی در ذهن مردم ایران به جای گذاشته است. برای شروع مذاکرات و پذیرش مذاکره توسط جمهوری اسلامی، ایالات متحده باید گذشته خود را جبران نماید تا حداقل شرط مذاکره که همان ایجاد اقلی از اعتماد هست به وجود آید.
در سال 84 آمریکا به منظور حل مساله عراق پیشنهاد مذاکره سه جانبه به ایران داد، مقام معظم رهبری در مورد رفتار آمریکایی ها در پیشنهاد دادن خود اینگونه می فرمایند: ” امريكايي ها در همين قضيه هم روح سلطهجويى و زيادهطلبى و دروغگويى خودشان را نشان دادند. اينطور وانمود كردند كه گويا ايران مىخواهد در مسائل گوناگون خود با آمریکا مذاكره كند. تعبيرات بسيار نامناسب و زشتى را هم به كار بردند؛ بعضى از مسئولين امريكايى بر اثر همان خوى تكبر و دروغگويى، حتى گفتند اين به منزلهى احضار مسئول ايرانى است. من عرض مىكنم، دولت آمریکا غلط مىكند كه مسئول ايرانى را احضار كند.”[6] چنین تجربه هایی جمهوری اسلامی را واداشته است تا شرط تغییر رفتار آمریکا را برای مذاکره معین نماید.
اگر ایالات متحده نخواهد و یا حتی نتواند پیشینه خود را جبران نماید چه توقعی از جمهوری اسلامی است که از قبل تاسیس، خود را در مقابل ایالات متحده می دید به پای میز مذاکره بیاید، قطعا در مذاکره باید چیزی گرفته شده و چیزی داده شود، وقتی آمریکا به دنبال همان سیاست استیلای خود است، مذاکره ای رخ نخواهد داد؛ “شما تغيير كنيد، ما هم رفتارمان تغيير خواهد كرد. شما تغيير نكنيد، ملت ما اين سى سال را روزبهروز آبديدهتر و متحملتر و قوىتر و باتجربهتر شده است”[7]
ب – مذاکره بر غیر ارزش های دینی و انقلابی
“صرف اينكه شما برويد با آمریکا بنشينيد حرف بزنيد و مذاكره كنيد، مشكلات حل مىشود؟ اينطورى كه نيست. مذاكره در عرف سياسى، يعنى معامله. مذاكره با امريكا، يعنى معامله با امريكا. معامله، يعنى داد و ستد؛ يعنى چيزى بگير، چيزى بده. تو از انقلاب اسلامى، به آمریکا چه مىخواهى بدهى، تا چيزى از او بگيرى؟ آن چيزى كه شما مىخواهيد به آمریکا بدهيد، تا در مقابل از او چيزى بگيريد، چيست؟ ما چه مىتوانيم به آمریکا بدهيم؟ او از ما چه مىخواهد؟ آيا مىدانيد كه او چه مىخواهد؟ و ما نقموا منهم الّا ان يؤمنوا باللَّه العزيز الحميد. واللَّه كه آمریکااز هيچچيز ملت ايران، به قدر مسلمان بودن و پايبند بودن به اسلام ناب محمّدى، ناراحت نيست. او مىخواهد شما از اين پايبنديتان دست برداريد. او مىخواهد شما اين گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته باشيد؛ حاضريد؟”[8]
آمریکای کنونی و با رفتار های کنونی مصداق همان آیه ای است که مقام معظم رهبری فرمودند یعنی: ” آنان از مؤمنان چيزى نديده بودند كه مجازاتشان كنند يا چيزى را انكار نكردند يا از چيزى كراهت نداشتند، جز آنكه آن مؤمنان به خدا ايمان آورده بودند” قطعا هیچ ملتی حاضر نیست بر سر دین خود به مذاکره بنشیند از همین رو آمریکا باید قبول نماید که مذاکره بر غیر از ارزش ها و دین ملت ایران باشد، در واقع مانند اکثر مذاکرات دنیا بر سر مسائل سیاسی دو طرفه باشد، اما ایالات متحده آمریکا به دلیل در تقابل دیدن خود با تفکرات دینی مردم ایران اصلی ترین مشکل را بر سر راه خود همین تفکرات دیده و سعی در حذف آنان دارد، از همین رو مذاکره با آمریکا عملا کار بیهوده ای است چرا که طرف مقابل چیزی را می خواهد که دادن آن اصلا معقول نیست آن وقت نتیجه مذاکرات جز تشدید عداوت ها چیزی دیگر نخواهد بود.
ج – تفهیم آمریکا
این شرط به خلاف دو مورد قبل در مورد مسئولین ایرانی است. در مذاکرات جدای از مواضع قاطع و محکم و دفاع از حقوق مسلمین باید مساله تفهیم آمریکایی ها را هم جدی گرفت؛ آمریکا نسبت به ملت های مسلمان بسیار ظلم کرده است، آمریکا تلاش و سعی می نماید که مسلمین را نسبت به دین خود سست نموده و از پایبندی مسلمانان به آن کم نماید، حقوقی که آمریکا از ملت ایران در دست دارد باید برگرداند، اینها مواردی است که باید آمریکا آنان را درک نماید.
در ماجرای تقاضای آمریکا برای مذاکره بر سر مساله عراق مقام معظم رهبری فرموند: ” مسئولين ذىربط كشور ما اگر مىتوانند با هدف تفهيم و حالى كردن به امريكايي ها در قضيهى عراق، مطلبى را به آنها منتقل كنند، مانعى ندارد؛ اما اگر مذاكره به معناى اين است كه يك عرصهاى باز شود براى اينكه طرف زورگو و پُررو و مكّار با اتكاى به زور بخواهد حرفهاى خودش را به طرف تحميل كند، اين مثل بقيهى موارد، همچنان كه اعلام كرديم، ممنوع خواهد بود”
در این سخنرانی بر مساله تفهیم لزوم ایجاد امنیت در عراق تاکید شده است. از همین رو واضح است که منظور از تفهیم آمریکایی ها به دست برداشتن از برخی سیاست هاست.
جمعبندی:
با توجه به پاسخ های مقام معظم رهبری در مورد علت عدم پذیرش مذاکره و شروطی که برای آن بیان شده است، می توان نتیجه گرفت که مقابل پیام های آمریکایی ها، جمهوری اسلامی تغییر موضوعی نخواهد داد زیرا هنوز شرایط مذکور محقق نشده است، البته باید به این نکته توجه نمود که ممکن است در مساله ای خاص شروط فوق محقق شود که در آن صورت می توان بدون مذاکره و شروع مذاکرات که هنوز شروط آن محقق نشده است تنها به رفع آن مساله خاص پرداخت.
[1] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان،8/8/1387
[2] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان،8/8/1387
[3] بیانات در دیدار مردم رفسنجان، 18/ 02/ 1384
[4] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان، 11/8/1387
[5] بیانات در چهارمین کنفراس بین المللی حمایت از فلسطین، 14/12/1387
[6] بیانانت در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد، 1/1/1385
[7] بیانات در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد مقدس 1/1/88
[8] دیدار با معلمان و کارگران، 12/2/69
نظری ثبت نشده است