به گزارش خوبان: تبسم آفتاب در آخرین به روز رسانی خود نوشت:
توضیح مختصر اینکه، افسردگی از بیماریهای روحی و روانی بسیار پیچیدهای است که دارای عوامل و علایم و تظاهرات رفتاری مختلف و حتی متضاد است؛ مثلاً بعضی افراد افسرده ممکن است به بیاشتهایی و عدهای دیگر به پرخوری متمایل شوند. در خصوص پوشش نیز ممکن است بعضی از افراد افسرده، به پوشیدن لباس تیره و عدهای نیز به لباسهایی با رنگ غیر تیره تمایل پیدا کنند؛ بنابراین، حتی استناد به پژوهشهای میدانی نیز اثبات کنندهی مدعای مذکور نخواهد بود.
پس استفاده از چادر مشکی برخلاف ادعاهای به ظاهر علمی بعضی از افراد، نه تنها عارضهی منفی ندارد، بلکه با فلسفهی حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم، یعنی عدم تهییج و تحریک و ایجاد آرامش روانی در جامعه نیز سازگار است. امروزه در روانشناسی رنگها، این که رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است و باعث تحریک و جلب توجه نمیشود، یک واقعیت مسلم است. در کتاب روانشناسی رنگها دربارهی رنگ سیاه گفته شده است که «سیاه نمایانگر مرز مطلق است»؛[4] بنابراین، فردی که در مقابل نامحرم و در بیرون منزل، از حجاب مشکی استفاده میکند با این کار، مرز مطلق و کاملی بین خود و افراد نامحرم ایجاد مینماید. وقتی که خانمی در بیرون منزل چادر مشکی به سر میکند، میخواهد نشان دهد که نامحرم حق ندارد به این حریم نزدیک شود؛ زیرا این حریم، حریم حیا و عفت است، نه جای بیحیایی و هرزگی و هوسبازی؛ او با حجاب مشکی خود میخواهد نگاه تیز هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد نامحرمی در حریم عفت و پاکی و نجابت او وارد شود و حرمت او را از بین ببرد.
همچنین در روانشناسی رنگها آمده است که سیاه به معنای «نه» بوده و نقطهی مقابل «بله» یعنی رنگ سفید است؛[5] بنابراین، وقتی بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشکی استفاده میکنند، در واقع میخواهند به او «نه» بگویند؛ و در مقابل، آنهایی که لباس سفید میپوشند، در واقع راه نگاهها را به سوی خود باز میگذارند و آنهایی که لباسهای رنگارنگ و جذاب میپوشند خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاههای هرزه و آلوده قرار میدهند. از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچهی مشکی را میبیند، دیگر چندان رغبتی برای نگاه کردن ندارد و خودبهخود نظر را برمیگرداند؛ و در مقابل، نگاه به رنگهای روشن چشم را باز میکند و برای دیدن و استمرار آن رغبت ایجاد میکند؛ و استفادهی بانوان از لباسهای رنگارنگ نیز باعث جلب توجّه مردان نامحرم میگردد.
در حدیثی نقل شده است:
حضرت موسی(علیه السلام) در یکی از مجالس خود نشسته بود که ناگهان ابلیس در حالی که کلاه رنگین بر سر داشت وارد شد؛ وقتی به حضرت موسی(علیه السلام) نزدیک شد، کلاه رنگین خود را برداشت و به حضرت موسی(علیه السلام) سلام کرد. حضرت موسی(علیه السلام) پرسید: تو کیستی؟ گفت: من ابلیس هستم. حضرت موسی(علیه السلام) گفت: خدا تو را هلاک کند، برای چه نزد من آمدهای؟ ابلیس گفت: به خاطر مقام و منزلت تو در نزد خدا، آمدم سلامی به تو بگویم. آن حضرت سؤال کرد: آنچه بر سر داری (کلاه رنگارنگ) برای چیست؟ ابلیس در پاسخ گفت: به وسیلهی آن قلوب فرزند آدم را میربایم.[6]
بدون تردید، همانگونه که دنیا، در شکل کلاه رنگارنگ ابلیس، باعث فریفته شدن عدهی فراوانی میگردد، مظاهر رنگین دنیا، مثل لباسهای رنگارنگ در اندام زنان و دختران جوان نیز، باعث فریفتگی مردان و جوانان میگردد و هیچ انسان منصفی در این مطلب تردید ندارد.
با توجّه به آنچه در مباحث قبل گذشت که رنگ حجاب قرآنی (خمار و جلباب) نیز – آنگونه که از شواهد لغوی، حدیثی و تاریخی استنباط میگردد ـ مشکی بوده است؛ و با عنایت به آنچه بیان شد که از نظر روانشناسی، رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است و این ویژگی در تأمین فلسفهی حجاب بانوان نقش بسیار مؤثری دارد. باید به نگاه روانشناسانهی عمیقِ وحی قرآنی و به انتخاب زنان مسلمان و ایرانی آفرین گفت که در زمانی که هنوز روانشناسی در غرب از مادر علم متولد نشده بود، مادران و بانوان مسلمان و ایرانی به برکت تقوای الهی و نورانیت تعالیم دین مبین اسلام، روانشناسانهتر از دانشمندان امروزی، چادر مشکی را برای حجاب بیرون از منزل خویش انتخاب نمودهاند.[7]
شبهه: برخی با این عبارت که «فریاد شادیام را آوای شوم میدانند. چشمهایم را به روی شادی میبندند. من میخواهم سپید بپوشم، شاد باشم، شادی کنم.»[8] خواستهاند ادعا نمایند که سفیدپوشی شادیآور و بالعکس سیاهپوشی، باعث حزن و اندوه میگردد. آیا ادعای مذکور صحیح است؟
پاسخ: اوّلاً، وارد نمودن اتهامِ مخالفت با شادی به عدّهای نامعلوم، روش معقول و منطقی نیست. ای کاش گویندهی محترم مرجع ضمیرهای «میدانند» و «میبندند» در عبارت فوق را مشخص مینمود، تا به طور صریح و شفاف میتوانستیم با ایشان گفتوگوی منطقی داشته باشیم؛ به هر حال چون مخاطب اتهام یاد شده معلوم نیست، از بررسی آن صرفنظر میکنیم.
ثانیاً، این که گفتهاند میخواهند لباس سپید بپوشند، باید گفت نوع و رنگ پوشش افراد، اعم از زن و مرد، در هر جامعهای، متأثّر از عوامل و شرایط مختلف شغلی، زمانی، مذهبی و غیره است؛[9] مثلاً پزشکان و پرستاران در محیط کار خود از لباس سفید استفاده میکنند؛ دختران جوان، هنگام عروس شدن لباس سپید میپوشند و سپس آن را کنار میگذارند؛ رهبران دینی و طلّابی که از سلسلهی جلیلهی سادات هستند، به طور دایمی از عمامهی سیاه رنگ استفاده میکنند؛ برای مردان در مراسم احرام حج مستحب است لباس سپید بپوشند، ولی به دلیل حساسیت بیشتر نسبت به حجاب و پوشش زنان، به آنها شرعاً اجازه داده شده از همان لباس معمولی، ولو اینکه رنگ آن سپید نباشد، استفاده کنند.[10]
علاوه بر این، همهی افراد، اعم از زن و مرد، از پوشیدن لباس شهرت؛ یعنی لباسی که مطابق شأن افراد نیست و باعث انگشتنما شدن آنان میگردد منع شدهاند؛[11] و واضح است که رنگهای غیرمتعارف یکی از عوامل تحقق لباس شهرت میباشد.
حاصل اینکه ایشان، همانند هر فرد دیگری، خواه به عنوان یک فرد متدین و خواه به عنوان یک شهروند ایرانی، در مورد استفاده از لباس سپید، متأثّر از عوامل مختلف یاد شده هستند و این مطلب منحصر به ایشان نیز نمیباشد، بلکه همهی افراد در همهی جوامع در انتخاب نوع و رنگ پوشش، متأثّر از عوامل و شرایط متعددی شبیه عوامل و شرایط فوق هستند.
اینکه گفتهاند میخواهند شاد باشند و دیگران را نیز شاد کنند، بسیار مطلوب است. از نظر اسلام عزیز و احکام نورانی و مترقی آن نیز، شاد بودن و شاد کردن دیگران بسیار مورد تشویق و توصیه قرار گرفته است،[12] ولی آنچه در اینجا شایستهی توضیح میباشد دو نکتهی بسیار مهم است:
نکتهی اوّل: عدّهای با پذیرش این پیشفرض که استفاده از لباس مشکی، لزوماً نشانهی عزا و فقدان شادی است، تلاش میکنند افراد استفاده کننده از لباسهای مشکی را افراد غمگین، و افراد استفاده کننده از لباسهای رنگین را افراد شاد بدانند؛[13] حال آنکه این تصور و پیشفرض، نادرست است؛ زیرا نه همهی افرادی که از لباسهای مشکی استفاده میکنند، لزوماً افراد غمگیناند، و نه همهی افرادی که از لباسهای رنگین استفاده میکنند، لزوماً افراد شادی هستند؛ زیرا در جوامع و گروههای مختلف، لباس مشکی علامت و نشانهی امور مختلفی قرار گرفته است؛ گاهی لباس مشکی علامت و شعار عدهی خاصی بوده است، مثل بنیعباس که پوشش مشکی شعار آنان بوده است، یا مثل سلسلهی جلیلهی سادات روحانی که استفاده از عمامهی مشکی، علامت سیادت برای آنان است. براساس روایات، پیامبر اکرم(ص) نیز از عمامهی مشکی استفاده میکردند.[14]
گاهی از نظر عدهای پوشیدن لباس مشکی نشانهی زیبایی است؛[15] گاهی پوشش مشکی، نشانهی وقار و سنگینی است، مثل هنگامی که بانوان از این پوشش در بیرون منزل استفاده میکنند؛ پس اینکه بعضی خیال میکنند التزام به پوشیدن چادر مشکی، منافی با شادمانی و ملازم با غم و اندوه و افسردگی است، تصور صحیحی نیست؛ دین و مذهب و پایبندی به احکام آن، مثل رعایت حجاب برتر و استفاده از چادر مشکی، باعث آرامش روحی و روانی خود بانوان و دیگر افراد جامعه است. قبلاً دربارهی یافتههای روانشناسی رنگها در باب مطلوبیت رنگ مشکی برای حجاب بانوان در بیرون منزل و مطلوبیت این نوع حجاب از نظر متون دینی مطالبی نقل شد. دیل کارنگی دربارهی هماهنگی و تناسب بین یافتههای علوم جدیدی، مثل روانپزشکی و تعالیم پیامبران(ص) چنین گفته است:
امروز جدیدترین علم، یعنی روانپزشکی همان چیزهایی را تعلیم میدهد که پیامبران به مردم آموختند؛ زیرا آنان دریافتهاند که داشتن یک ایمان محکم، نگرانی، تشویش، هیجان و ترس را برطرف میکند.[16]
نکتهی دوّم: عدم آگاهی از مفهوم جامع و کامل شادمانی باعث شده است که برخی شادی و نشاط را فقط در بُعد مادی و زودگذر آن منحصر نمایند و از شادمانیهای اصیل که از اعتقاد به امور معنوی و پایدار به دست میآید غفلت نمایند.
یکی از پژوهشگرانی که سالیان دراز در غرب زیسته و دربارهی شادی تحقیقات فراوانی کرده است، به دخالت عنصر معنویت و اعتقادات در ازدیاد شادیهای اصیل و پایدار تأکید فراوان دارد. ایشان معتقد است انسان برای نجات از مشکلات کنونی و دستیابی به شادی همیشگی باید اعتقاد و باور خود را تصحیح کند و بپذیرد که در زندگی شادیهایی به مراتب عمیقتر از شادیها و لذتهای جسمانی وجود دارند که دستیابی به آنها نیازمند صرف وقت، تلاش و صبر و حوصله است. وی معتقد است با تقویت ارزشهای انسانی، همچون: عشق خدمت به مردم، خوشبینی، خیرخواهی، سپاسگزاری، رضایت، قناعت، گذشت و زدودن رذایل اخلاقی، میتوان به شادی دست یافت.[17]
[1] . ر.ک: علیرضا امیر پور، روزنامهی ایران، 3 مهر ماه 79، ص 4، و مجلهی زنان شمارهی 22، بهمن و اسفند ماه 73، ص 4؛ بر خلاف ایشان که خیلی با احتیاط اظهار نظر کردهاند، مجلهی زنان طی مصاحبهای با مردم کوچه و بازار، با روش تبلیغ تلقینی و القایی، به طور صریح، ولی بدون ارائهی هیچ دلیل و مدرک معتبری این فکر را ترویج نموده است که سیاهپوشی باعث افسردگی است.
برخلاف مجلهی زنان در روزنامهی آفتاب، در تاریخ 24 شهریور 1380، ص 6، آمده است: «ثابت شده است که رنگ سیاه ناخواسته روحیهی افسردگی و ناامیدی را در افراد تشدید میکند». خوشبختانه ایشان نیز همانند روزنامهی ایران، مقداری با احتیاط اظهار نظر کرده است؛ چون از واژهی «تشدید» به خوبی آشکار میگردد که ایشان نیز قبول دارند پوشش سیاه، سبب ایجاد افسردگی نیست، بلکه فقط ممکن است بعضی از افرادی که در اثر عوامل دیگر دچار افسردگی شدهاند، استفاده از لباس مشکی باعث تشدید افسردگی آنها گردد؛ البته دو نکته دربارهی این ادعا به نظر میرسد. نکتهی اول این که، ایشان ادعا نمودهاند برای استفاده از لباسهای رنگ سیاه چنین اثری ثابت شده است، اما متأسفانه همانند همهی افرادی که چنین ادعاهایی میکنند، هیچ سند و مدرکی از کارشناسان قابل اعتماد و پژوهشهای قابل اطمینان ارائه ندادهاند. نکته دوم این که، اگر روانشناسان متخصص و متعهد دربارهی فردی که دچار افسردگی است تشخیص دادند که پوشش سیاه در مورد این فرد خاص باعث تشدید افسردگی او میگردد، در چنین موردی عقل و شرع به هیچ é ê وجه او را ملزم به استفاده از لباس مشکی نمیکنند؛ کما این که دربارهی افرادی که دچار افسردگی نمیباشند نیز چنین الزامی وجود ندارد. آنچه که مطرح است این است که براساس یافتههای روانشناسی رنگها، چون رنگ مشکی، رنگ صامت و غیر فعال است، استفادهی زنان از این رنگ در مقابل نامحرم، باعث آرامش روحی و روانی افراد جامعه میگردد و به همین دلیل استفاده از چادر و پوشش مشکی برای بانوان در خارج از منزل و در مقابل نامحرم رجحان و مطلوبیت دارد.
[2] . دکتر برهانی (متخصص اعصاب و روان)، هفتهنامهی 19 دی (قم) شمارهی 155، 28/5/81، ص9.
[3] . یکی از قراین و شواهدی که مؤید این ادعاست که پوشش سیاه علت ایجاد افسردگی نیست این است که بسیاری از بانوان روانپزشک و روانشناس نیز از پوششهای مشکی استفاده میکنند.
[4] . دکتر ماکس لوشر، «روانشناسی رنگها»، ترجمهی ویدا ابیزاده، ص 97.
[5] . همان.
[6]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج 5، ص 177.
[7]. حجتالله رحمانی، «اعجاز رنگ سیاه، چرا چادر مشکی؟» نشریهی فیضیه، ص 3، دوشنبه 7 آذر 1379 (با دخل و تصرّف).
[8]. مانا دشتگلی، «نکند پدرم مرا نشناسد»، روزنامهی نوروز، 24 شهریور، 1380، ص 8.
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال
تیمهای فوتبال اتحاد خمام و شاهین خشکبیجار به تساوی بدون گل رضایت دادند