تحريم نفتي اتحاديه اروپا كه يكصد و شصت و چندمين تحريم آمريكا و متحدانش عليه ايران اسلامي است و روزنامه واشنگتن پست از آن با عنوان «آخرين تير در تركش غرب» ياد مي كند، يك پروژه با دو بستر به ظاهر جداگانه داخلي و خارجي است. اين دو بستر اگرچه در نگاه اول جداي از يكديگر تلقي مي شوند ولي به گواهي شواهد و قرائن غيرقابل ترديد، نقطه تلاقي مشتركي دارند. خروجي بستر بيروني، «تهديد» است و مأموريت كساني كه در بستر داخلي به صف شده اند، سنگ اندازي در چرخه امور كشور است تا از اين رهگذر، تهديدهاي بيروني را واقعي و موثر جلوه دهند. يادداشت پيش روي با توجه به محدوديت آن، نگاهي گذرا به اين دو بستر دارد.
1- روز 19 خرداد 1389-9 ژوئن 2010- قطعنامه 1929 شوراي امنيت سازمان ملل عليه برنامه هسته اي كشورمان صادر شد. در پاراگراف اول اين قطعنامه آمده است؛
«قطعنامه 1929 شوراي امنيت با يادآوري بيانيه رئيس شورا و قطعنامه هاي 1969(2006)، 1737(2006)، 1747(2007)، 1803 (2008)، 1835(2008) و 1887(2009) و با تاكيد مجدد بر مفاد آنها… .»
سه روز بعد از صدور اين قطعنامه -21خرداد 1389- 11ژوئن 2010- روزنامه آمريكايي «يو.اس.اي.تودي» با اشاره به همين پاراگراف، قطعنامه هاي شوراي امنيت را به استهزاء گرفته و نوشت «صدور چند قطعنامه پي در پي از سال 2006 تا سال 2010 با مضمون و مفاد يكسان نشان دهنده آن است كه ايران براي هيچيك از اين قطعنامه ها اهميتي قائل نيست و پرسش آن است كه اگر قطعنامه ها جدي است چرا ايران از آن هراسي ندارد و اگر جدي نيست چرا شوراي امنيت باز هم به صدور قطعنامه جديد اصرار مي ورزد»؟ در پاسخ به اين پرسش بي پاسخ بود كه روزنامه آمريكايي واشنگتن پست به ميدان آمد و طي يادداشتي بي آن كه برداشت «يو.اس. اي. تودي» را رد كند، نوشت «به نظر مي ر سد قطعنامه 1929 براي روحيه دادن به رهبران جنبش سبز(!) صادر شده است كه در ماههاي اخير – اشاره به حماسه 9 دي- ضربه سختي را متحمل شده اند».
2- اوايل سال 2012 ميلادي باراك اوباما بعد از ملاقات با نتانياهو نخست وزير رژيم كودك كش اسرائيل در يك كنفرانس خبري مشترك، جمهوري اسلامي ايران را به حمله نظامي تهديد كرده بود و چند روز بعد «مك گاورن» و «اليزابت مور» از مسئولان عاليرتبه سابق «سيا» طي مقاله اي در «كانسرتيوم نيوز آنلاين» خطاب به او نوشتند «آقاي اوباما! آيا شما و مشاورانتان از مفهوم همه گزينه ها روي ميز است باخبريد؟ و در صورت بروز درگيري با ايران، مي دانيد چه عواقبي در پيش خواهد بود؟ در آن حالت، اسرائيل به طور كامل نابود مي شود و آمريكا و اروپا در بحران فاجعه آميزي فرو مي روند».
3- ديروز مركز مطالعات استراتژيك «چاتم هاوس
-CHATHAM HOUSE» كه به اتاق فكر اتحاديه اروپا شهرت دارد با اشاره به تحريم نفتي اتحاديه اروپا عليه ايران به كشورهاي اروپايي هشدار داد «ايران، برترين قدرت منطقه است و اروپا نبايد در چالش آمريكا با اين كشور خود را قرباني كند». چاتم هاوس، اقدام اخير اتحاديه اروپا در تحريم نفتي ايران را «ديوانگي محض» خواند و كشورهاي اروپايي را از خطري كه در كمين آنهاست برحذر داشت. چاتم هاوس پيش از اين به اهرمهايي اشاره كرده بود كه ايران در اختيار دارد و چنانچه منافع خود را در خطر جدي ببيند در به كارگيري آنها كمترين ترديدي به خود راه نمي دهد.
4- خداوند تبارك و تعالي بر درجات امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- بيفزايد. آن بزرگوار در مردادماه 66 خطاب به آمريكا، شوروي سابق و كشورهاي اروپايي كه به خليج فارس آمده بودند، هشدار داده و فرمودند «علي رغم فراهم بودن همه نوع امكانات دريايي و هوايي و زميني- توان ايران اسلامي در آن روزها را با اين روزها مقايسه كنيد- در بستن تنگه هرمز و صدمه وارد كردن به كشتي ها و نفتكش ها و مراكز صدور نفت و پالايشگاه ها و بنادر منطقه خودداري كرده ايم و فقط به نشان دادن مقدار كمي از قدرت و حضور و توانايي خود و مقابله به مثل وارد عمل شده ايم.» حضرت امام(ره) كه همه مي دانند و تجربه كرده اند هرگز سخني به گزاف نفرموده است، در ادامه تاكيد مي فرمايند كه؛ اگر ضرورت ايجاب كند تنگه هرمز به روي همه كشتي هاي تجاري و نفتكش ها بسته خواهد شد و مي فرمايند در آن صورت «اگر آمريكا تمامي امكانات هوايي و دريايي و جاسوسي- خبري خود و هم پيمانان خود در منطقه را بسيج كند، نمي تواند حتي يك كشتي را بدون خطر اسكورت و حفاظت نمايد» و سپس با اشاره به انفجار و نابودي يكي از ناوهاي جنگي آمريكا در خليج فارس مي گويند «چه بهتر كه آمريكا و ريگان از مسير مين گذاري شده خليج فارس كه كوس رسوايي آنان را در جهان به صدا درآورده است، مجددا عبور نكنند».
و يكسال بعد با اشاره به قدرت نمايي رزمندگان اسلام در خليج فارس كه نابودي و غرق شدن يكي از ناوهاي جنگي آمريكا و آسيب جدي به چند شناور ديگر دشمن را در پي داشت، مي فرمايند «امروز يكي از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش جنگي آمريكا و اروپا در خليج فارس صف آرايي نمود» و به آمريكا و اروپا اخطار مي كنند؛ «تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته ايد از خليج فارس بيرون برويد» و تاكيد مي فرمايند «هميشه اينگونه نيست كه هواپيماهاي مسافربري ما توسط ناوهاي جنگي شما سرنگون شود، كه ممكن است فرزندان انقلاب، ناوهاي جنگي شما را به قعر آب هاي خليج فارس بفرستند.»
5- همانگونه كه به وضوح ديده مي شود حضرت امام(ره) تصريح مي كنند كه بستن تنگه هرمز به روي كشتي هاي نفتكش و
– در صورت لزوم كشتي هاي تجاري- يكي از اهرم هاي كارآمد و مشروع جمهوري اسلامي ايران براي مقابله با زورگويي و باج خواهي آمريكا و متحدانش است و ايران اسلامي مي تواند و- به فرموده ايشان- بايد از اين اهرم در صورت نياز استفاده كند. و حضرت آقا نيز بارها تاكيد فرموده اند كه اگر آمريكا و متحدانش عليه جمهوري اسلامي ايران دست به حماقت بزنند، منافع آنان در هيچ نقطه دنيا از حمله و يورش رزمندگان و ملت پاكباخته و جان بركف اين مرز و بوم در امان نخواهد بود. از سوي ديگر پيش از اين طي يادداشت جداگانه اي اشاره داشتيم، براساس دو كنوانسيون بين المللي 1958 ژنو و 1982 جامائيكا كه هر دو درباره حقوق آبراه هاي بين المللي است، بستن تنگه هرمز به روي كشتي هاي نفتكش و هر شناور ديگري كه با منافع ملي كشورمان تعارض داشته باشد، حق قانوني و تصريح شده جمهوري اسلامي ايران در قوانين بين المللي است. بنابراين، آمريكا، اروپا و برخي از كشورهاي حاشيه خليج فارس، از جمله و مخصوصا عربستان تحت سلطه آل سعود نبايد كمترين ترديدي داشته باشند كه چنانچه ايران اسلامي از حق مسلم و قانوني خود محروم شود، در بستن تنگه هرمز كمترين ترديدي به خود راه نمي دهد و چرا چنين نباشد؟!
6- چند روز قبل، وزير نفت جنگ آزموده كشورمان كه سال ها خاك جبهه خورده است، در پي اطلاع از پيوستن كره جنوبي به تحريم نفتي اتحاديه اروپا، با صلابتي كه بايسته رزمندگان اسلام است اعلام كرد در صورت پيوستن كره جنوبي به تحريم نفتي اتحاديه اروپا، از واردات اين كشور به جمهوري اسلامي ايران جلوگيري خواهد شد. به دنبال اين هشدار، نيمه شب همان روز، مسئولان بلندپايه كره جنوبي كه معلوم بود ضربه را سخت تر از تصور خود ديده اند با آقاي قاسمي وزير نفت كشورمان تماس گرفته و از اعزام نماينده ويژه كره جنوبي براي مذاكره در اين باره خبر دادند.
حالا تصور كنيد كه اگر فعاليت شركت هايي نظير «سامسونگ»، «ال جي»، «هيونداي»، «كيا»، «دوو» و ده ها شركت ديگر كره جنوبي در ايران ممنوع شود- كه بايد بشود- چه بلاي ويرانگر و خردكننده اي بر سر اقتصاد كره جنوبي آوار خواهد شد؟ همين تصميم درباره ساير كشورهايي كه به تحريم نفتي اتحاديه اروپا پيوسته اند قابل اجراست. نيست؟!
7- و بالاخره، بستر ديگر اين پروژه با نگاه به داخل كشور طراحي شده و افراد و جرياناتي در هر سه عرصه اقتصادي، فرهنگي و سياسي، ماموريت اجراي آن را برعهده دارند. پرداختن به اين بستر اگرچه فرصت ديگري مي طلبد ولي بايد از مسئولان محترم اقتصادي، امنيتي، اطلاعاتي و نظارتي كشور پرسيد؛ چرا بلافاصله بعد از اجلاس مسكو، قيمت دلار با يك جهش غيرقابل توجيه به بالاي دوهزار تومان مي رسد؟ چرا در حالي كه به گفته رئيس اتحاديه كشوري صنف طلا و جواهر، قيمت طلا در بازارهاي جهاني رو به كاهش بوده است، بهاي سكه بعد از اجلاس مسكو افزايش مي يابد؟ چه كساني قيمت كالا، اجناس و خدمات مورد نياز مردم را به ميل خود بالا مي برند؟ آيا شناسايي اين جريانات مافيايي و رابطه آنها با دشمنان بيروني دشوار است؟! به عنوان نمونه- و فقط يك نمونه- برخي از مسئولان محترم چرا و با مشاوره چه كساني قيمت نان را افزايش مي دهند و بعد اعلام مي كنند كه اين افزايش ربطي به مرحله دوم هدفمندي يارانه ها ندارد و سپس مابه التفاوت نقدي اين افزايش قيمت را به حساب مصرف كنندگان مي ريزند؟ چه كساني سنگ ها را بسته و سگ ها را گشاده و به جان ملت انداخته اند؟! آيا كساني در پي آن نيستند كه تحريم ها را موثر جلوه دهند و ناكامي دشمنان خارجي را با تنگ كردن عرصه به مردم در داخل كشور جبران كنند؟! در اين باره گفتني هاي فراوان و مستندي هست كه به يقين شنيدني خواهد بود و به فرصت ديگري مي گذاريم.
نظری ثبت نشده است