بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به روح ملکوتی پدرم…
تو بوی کدامین بهار را میدادی که این چنین کوچه و باغهای قلب مان سرشار از یاد و عطر توست.
قلب مهربانم که هزاران رنج ناگفته در آن نقش بسته بود چه زیبا ترانه ای محبت را زمزمه میکرد.
هرگز بهار بی وجودت را باور نداشتیم.
بهار این جا غم انگیز تر از صدها خزان بود.
بعد از تو یکباره تمامینرگسهای سفید باغ مان خشکیده است. و دیگر یاسها و نرگسها گل نکرده اند.
آخر تو خود بهاری بودی و رفتی…
ای پدرم…
تو از قبیله بوتهها بودی که این گونه در مکتب حسین علیه السلام از عشق به الله سیراب گشته و
از اشتیاق به الله مستانه و پروانه وار به سوی میعاد بار شهادت بستی.
ای سیمرغ عاشق چه زیبا بود هنگامیکه به محراب پرکشیدی.
ای طلاییه دار خورشید، خلوص نیت تو سرمنشا زندگی ماست.
ما در کلاس صامت تو درس رشادت و دلیری آموختیم.
یگانه یادگارت مهدیه
نظری ثبت نشده است