به گزارش خوبان، دوره ی مسوولیت عزت الله ضرغامی بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی رو به پایان است و او بعد از دو دوره تکیه زدن بر کرسی ریاست ساختمان شیشه ای جام جم را به مقصدی که هنوز معلوم نیست ترک خواهد کرد.
فارغ از اینکه مدیر بعدی این سازمان چه کسی خواهد بود و با چه دیدگاهی و چگونه مدیرانی پا به این سازمان عریض و طویل خواهد گذاشت؛ آنچه باعنوان میراث عزت الله ضرغامی در رسانه ی ملی از آن یاد خواهد شد بر آینده این سازمان موثر خواهد بود.
در این مجموعه مطالب خواهیم کوشید تا با نگاهی گذرا بر وضعیت فعلی رسانه ملی، به آن چیزی که رسانه ی ملی در دوره ی ضرغامی کوشیده است تا به آن دست یابد؛ بپردازیم.
***عصر پسا لاریجانی
بعد از محمد هاشمی و خروج او از دفتر ریاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی، علی لاریجانی که فلسفه دانی را با خود یدک می کشید؛ پشت سکان قرار گرفت تا نشان دهد اگر یک فلسفه دان هدایت را برعهده بگیرد رسانه به چه شکل و قیافه ای در خواهد آمد.
رسانه ی ملی در دوره علی لاریجانی دوران گسترش در سطح را پشت سر گذاشت. یعنی شبکه های تلویزیونی از دو شبکه، به سه، چهار و پنج و… گسترش یافت. همزمان در بعد برون مرزی نیز تلاش هایی صورت گرفت، چنانکه در سالهای پایانی و تقریبا مقارن با جنگ عراق شبکه العالم پا به عرصه حیات گذاشت. با همه ی این ها که گفتیم آنچنان که انتظار می رفت در دوران علی لاریجانی اتفاقی مفهومی و فلسفی در رسانه ملی رخ نداد. شاید دلیل عمده ی این که جای توسعه مفهومی در رسانه ی ملی را توسعه سخت افزاری گرفت؛ پدیده ای بود که دهه ی هفتاد فضای ذهنی مدیران رسانه ای و فرهنگی کشور را اشغال کرد؛ “ماهواره هراسی”.
دوران لاریجانی با توسعه کمی به پایان رسید؛ در حالی که اتفاق جدیدی در دنیای تلویزیون ایران نیفتاده بود و تنها رنگ و لعاب نو تری بر آنچه محمد هاشمی به روی آنتن می فرستاد زده شده بود. البته باید انصاف داشت که صنعت کپی در همین دوران در تلویزیون ایران نضج یافت. با جدی شدن تولیدات ماهواره ای، هر از چندی یکی از برنامه های جدید سرگرم کننده، به طور مثال مسابقات تلویزیونی که بعد ها ارزش تجاری هم پیدا کرد؛ از نمونه های ماهواره ای اش کپی می شد و نسخه ی وطنی آن به روی آنتن می رفت. ماهواره به عنوان یک ابزار سرگرم ساز تمام عیار حریف می طلبید و عجیب اینکه تلویزیون وارد زمین بازی ده ها کمپانی قدرتمند سرگرمی ساز شده بود و به ساز و آهنگ آنها می رقصید.
با آغاز مدیریت عزت الله ضرغامی همان طور که ناظران هم پیش بینی می کردند، هیچ اتفاق جدیدی نیفتاد. ضرغامی از مدیران لاریجانی بود. او بیش از اینکه در عرصه رسانه شهرت داشته باشد در زمینه مدیریت رخ نشان داده بود و البته مدیریت اداری مجموعه ای بزرگ و رخوت زده مانند جام جم کار بسیار سخت و دشواری است که ضرغامی نشان داد از پس آن بر می آید. عزت الله ضرغامی اگر چه در عرصه های دیگر مدیریت فرهنگی، هنری و رسانه ای تجربه هایی داشت؛ اما هیچ گاه حایگاه مولف در این عرصه ها نداشته و ندارد.
حتی خبری از نطق های پر طمطراق جناب فلسفه دان نیز بعد از او توسط خلفش پر نشد و در بر همان پاشنه سیاست های کلان دوران لاریجانی گشت.
ضرغامی هم بزرگ ترین دشمن مقابل خود را ماهواره می دید و به همین دلیل سرعت توسعه کمی را به شدت افزایش داد.
با این وصف اگر قرار باشد دوره ای را با عنوان “پسا لاریجانی” بشناسیم، این دوره قطعا دوره ی ضرغامی نیست. چرا که تفکر جدیدی بر سازمان حاکم نشد. آقای ضرغامی بیش از آن که یک مدیر فکری باشد، مهندسی بود که به کار ساخت و ساز بیشتر اهمیت می داد تا کسانی که قرار است در آنچه ساخته شده است ساکن شوند.
***نسخههای بدلی هیچ وقت کار نمیکنند
همان طور که اشاره کردیم؛ بیشترین توان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در تولید و پخش برنامه هایی خلاصه می شد که ماهیت سرگرم کننده گی داشته و دارند. در این میان اگر چه در عرصه هایی مانند خبر تقلید های ناشیانه ای از آنچه شبکه های بزرگ خبری خصوصا بی بی سی ارائه می دهند شد، اما در بیشتر اوقات این تقلید ها به دکور، گرافیک و استودیو محدود می شد و اساسا به سیاست های کلان چنین بنگاه هایی توجه نشد. سیاست هایی که مثلا بی بی سی را به یکی از بزرگ ترین بنگاه های تهیه و تولید مستند تبدیل کرده و از آن یک مجموعه آموزش عمومی ساخته است.
در حوزه سرگرمی سازی دهه ی هفتاد تا چند سال ابتدایی دهه ی هشتاد در تسخیر مسابقات تلویزیونی قرار گرفت. مسابقاتی از قبیل مسابقه ی بزرگ که در شبکه تهران تولید و پخش
می شد، به صورت کامل تقلیدی طراحی و اجرا می شدند. با فروکش کردن تب مسابقات تلویزیونی در شبکه های ماهواره ای و ورود این شبکه ها به سبک هایی از مسابقات که دیگر صدا و سیما یارای ورود به آن را نداشت، این بار تب درام ها و سریال های تلویزیونی داغ شد. جالب این که با وجود تقلیدهای تمام عیار تنها درام های خانوادگی و آپارتمانی وارد سیمای جمهوری اسلامی شد. شاید دلیل عمده ی این اتفاق سهل الوصول بودن و ساخت ساده تر این دسته تولیدات نسبت به آثار خاص دیگر مانند سریال های امنیتی، سیاسی و حتی انواع و اقسام سریال های پلیسی باشد – حتی سریال های پلیسی ساخته شده در ایران بیش از آنکه داستانی پلیسی داشته باشد در گیر و دار روابط بالیوودی هنرپیشه ها پیش می رفت.
علی رغم شبیه سازی های فراوان از برنامه های سرگرم کننده ی شبکه های ماهواره ای هرگز تب ماهواره هراسی در رسانه ی ملی فروکش نکرد.برخورد انفعالی و تقلید روزانه باعث می شد تا همواره و با هر رویداد جدید در فضای ماهواره ها رسانه ملی تمام تلاش خود را برا جذب مخاطبان از طریق ارائه ی برنامه های مشابه، به انجام برساند؛ اما در مقابل در تولید برنامه در سبک های منحصر بفرد خود دچار غفلت شده و این گونه از دایره نوآوری دور بماند.
***سریال های الف ویژه
با این حال نباید پروژه های بزرگ که به آثار الف ویژه مشهور شده اند را نادیده بگیریم. شاید تنها بخش های بومی رسانه ملی را بشود در میان این آثار رهگیری کرد و از همین جهت است که برخی از این آثار اقبال خوبی در میان کشورهای دیگر نیز پیدا کردند. این دسته تولیدات البته به این دلیل که هر کدام سالها ساخت شان به درازا می انجامید نمی توانستند نقش فرهنگ سازی رسانه ای را بر عهده بگیرند و هر از چندی بر چهره تلویزیون خودنمایی می کردند و به سرعت جای خود را به برنامه های هر شبی می دادند.
همچنین سریال های الف ویژه نیز تنها می توانستند برخی موضوعات خاص را پوشش بدهند. این سریال ها همان طور که اشاره شد؛ با هزینه های کلان و صرف زمان طولانی ساخته می شدند و نمی توانستند همه ی حوزه های مورد نیاز برنامه سازی را پوشش دهند. الف ویژه ها بیشتر مختص به پروژه هایی با موضوعات تاریخی خاص بودند که البته در بعضی موارد حتی اولویت چنین موضوعاتی مورد مناقشه قرار می گرفت. در مقابل بیشتر حوزه های اجتماعی سیاسی و فرهنگی همچنان عرصه را برای برنامه های روتین خالی می گذاشت.
***مستند ها و برنامه های آموزشی
برنامه های مستند که از تاثیر گذار ترین مدیوم های تلویزیونی در جهان محسوب می شوند و برخی کمپانی ها و شبکه های تلویزیونی مانند نشنال ژئوگرافی، دیسکاوری، بی بی سی و … عمده ی برنامه های تولیدی خود را به این نوع از برنامه ها اختصاص داده اند، دوران لاریجانی و ضرغامی در حاشیه قرار داشتند. این حاشیه که می گوییم از آن جهت است که ساخت چنین برنامه هایی چه از نظر ارزش مالی و چه از نظر زمان پخش همواره تحت تاثیر برنامه های سرگرم کننده بود.
مستند هایی که گاه ماه ها و در برخی موارد سال ها برای ساخت آن زمان صرف شده بود در ساعات نیمه شب و یا ساعات میانی روز به روی آنتن می رفت، کمتر مورد توجه مخاطب قرار می گرفتند. تقریبا برخورد با همه ی مستند های داخلی جز در موارد خاصی که موضوع جنجالی بود به همین منوال انجام می شد. مستندسازان ایرانی تنها با انگیزه های شخصی و ذوق فردی سعی در ارتقای توان فیلم سازی خود داشتند و منحنی رشد مستند سازی ایران به همین دلیل رشد بسیار کند و کمتر محسوسی، خصوصا در حیطه مستندهای تلویزیونی گرفت. این درحالی است که در اواخر دهه ی هشتاد و ابتدای دهه ی نود، شبکه های ماهواره ای نوظهوری پا به عرصه رقابت گذاشتند که مبنای تولیداتشان مدیوم مستند بود و از قضا برخلاف برداشت بسیاری از مدیران رسانه ی ملی، همین برنامه های مستند که با امکاناتی نه چندان فراوان ساخته می شدند به پر مخاطب ترین برنامه های تلویزیونی تبدیل شدند.
در بعد برنامه های آموزشی، علمی و تحلیلی؛ متاسفانه به دلیل اینکه تلویزیون ایران چنین برنامه هایی را از ابتدا آثاری با مخاطب خاص می دانست، در بعد قالبی هیچ تغییری در این نوع آثار روی نداد. میزگردها و سخنرانی ها از این دست برنامه ها بودند. تنها پیشرفت رسانه ملی آن هم در سال های اخیر برگزاری مناظره ها بود که توانست تا حدودی توجه مخاطب را به خود جلب کند.
در زمینه تقلیدی نیز، کم کم “هارد تاک ها” و “تاک شو” ها نیز راه خود را به تلویزیون باز کردند. این برنامه ها با معرفی چهره های جدیدی در مجری گری مشهور شدند که البته برخی از این مجری ها بعد ها خود حاشیه هایی دردسر ساز برای صدا و سیما به ارمغان آوردند.
با این وصف اگر قرار باشد وضعیت سیما و صدای جمهوری اسلامی را در دوران ضرغامی بررسی کنیم باید بدانیم با دوره تکامل یافته ی لاریجانی روبرو هستیم و این پله اول است برای چرتکه اندازی درباره ی آنچه بعد از عزت الله ضرغامی به عنوان رسانه ی ملی باقی خواهد ماند.
درباره تک تک حوزه های برنامه سازی و افق هایی که در حال حاضر ماقبل آنها ترسیم شده است، همچنین درباره حوزه ی بسیار مهم صدا و موضوعاتی از این دست، خصوصا تک تک شبکه های راه اندازی شده در رسانه ی ملی نکاتی وجود دارد که ان شا الله در بخش های بعدی به آن خواهیم پرداخت.
منبع: مشرق
استفاده ابزاری بیبیسی از تروریستها برای داغ نگهداشتن اغتشاشات + تصاویر
جنگ روانی “بی بی سی فارسی” علیه “انصار الله”/ادعای عجیب شبکه سلطنتی انگلیس + تصاویر
آخرین تاکتیک ارگان دستگاه اطلاعاتی انگلیس؟/ رونمایی از لیست انتخاباتی بی بی سی در انتخابات ایران!
پروژه MI۶ برای دخالت در انتخابات ایران از طریق کانال تلگرامی BBC فارسی
اشک بی بی سی فارسی بر سر نعش منافقین +تصویر