اگرچه فرهنگستان و مرکز واژهگزینی در کشور با هدف کمک به تقویت و گسترش زبان فارسی و انجام فعالیتهای واژهگزینی و واژه سازی و معادل یابی برای واژههای بیگانه متداول در زبان فارسی به وجود آمد، اما واژههای جدید تا چه حد با گفتار و زبان مردم آمیختهاند و اشکال کار کجاست؟ یا مردم خیلی سریع با واژههای بیگانه خو میگیرند و یا سریع نمیتوانند به واژههای جدید و ابداعی فرهنگستان عادت کنند؟
حتا وقتی برخی از افراد در صحبتهای روزمره از واژههای جایگزین فرهنگستان به جای واژگان بیگانه استفاده میکنند، اما به دلیل نبود عمومیت و رواج استفاده در بین همه مردم، کلمات جدید مورد استقبال عمومی قرار نمیگیرند.
به دلیل ورود اصطلاحات و ادوات و تکنولوژیهای مختلف در کشور، برخی واژههای بیگانه ناگزیر در زبان و گفتار مردمی عجین شده و به راحتی نمیتوان این واژهها را حذف کرد. اگرچه برخی از رسانهها بویژه صدا و سیما تا حدودی سعی دارند در زمینه به کاربردن واژههای معادل و جدید فرهنگسازی کنند، اما خود صدا و سیما بعضا ناقض این موضوع میشود و برعکس این فرهنگسازی عمل میکند.
بیشتر مواقع در تلویزیون میبینیم که استفاده از واژگان جدید توسط مجریان و دیگر بخشهای رسانه با تأکید و اجباری نچسب همراه است که این مسأله دلزدگی مردم را به دنبال دارد و مردم الزامی در به کار بردن این واژهها احساس نمیکنند.
وقتی از تلویزیون فیلم یا سریالی پخش میشود اصطلاحات یا کلمات گفتاری شخصیتها بر زبان مردم میافتد و حتا به راحتی تکیه کلام مردم میشود. این مسأله نشاندهنده تأثیرگذاری بالای این رسانه در فرهنگ گفتاری و رفتاری مردم است. اما با این همه، تلویزیون به عنوان قدرتمندترین و تأثیرگذارترین وسیله اشاعه فرهنگ، در زمینه فرهنگسازی برای جایگزینی واژههای فارسی به جای بیگانه به خوبی عمل نکرده است.
قدمت برخی کلمات و واژههای خارجی در ایران یکی دو روز یا یک سال نیست و مردم سالهاست که این کلمات را به کار میبرند و حذف این واژهها به زمان نیاز دارد. کلمات و اصطلاحات جدید بیگانه هر روز وارد زبان فارسی میشوند و نمیتوان مانع آنها شد.
اگرچه برخی از واژههای معادل یا جایگزین عمومیت یافتهاند، اما تعداد آنها نسبت به فوج لغتهای بیگانه در کشور زیاد نیست. مثلا مردم یاد گرفتهاند و میدانند که باید به جای “سوبسید” بگویند “یارانه” و به جای “کنسل” بگویند “لغو”، اما این مسأله برای همه لغتهای بیگانه صدق نمیکند. ناگفته نماند که برخی کارشناسان نیز معتقدند، دلیل جا افتادن واژه “یارانه”به خاطر اجرای طرح هدفمندی یارانهها بوده است، وگرنه این واژه نیز به این راحتیها سر زبانها نمیافتاد.
آیا واژه “یارانه” که به جای “سوبسید” به کار میرود، برای مردم هم همین معنی را میدهد؟ برای مردم یارانه یعنی فقط پولی که ماهانه به حسابشان واریز میشود. در کل مردم دوست دارند راحت حرف بزنند و واژه جدید همان معنی واژه بیگانه را برای آنها تداعی کند.
دلایل مختلفی برای نبود تمایل یا پذیرش کلمات جایگزین وجود دارد که شاید مهمترین این دلایل عمومیت نیافتن بهکارگیری این کلمات از سوی همه مردم باشد.
در تمام دنیا همه مردم واژهایی همچون فستفود، فلاش تانک، کامپیوتر، بالکن و آکواریوم را به کار میبرند و نمیتوان انتظار داشت که خیلی سریع مردم به جای واژهایی قدیمی و یا رایج کلماتی همچون “غذافوری”، “آبشویه”، “رایانه”، “ایوانک”و “آبزیدان”را جایگزین کنند. این جایگزینی برای مردم کوچه و بازار که چیزی از فرهنگستان و واژههای معادل نمیدانند، دشوار است.
اگر از مردم دلیل عمومیت نیافتن یا پذیرش واژگان را بپرسید، به نواقصی همچون سنگین بودن تلفظ،، خوشآهنگ نبودن یا بیارتباطی معنی واژه جدید با واژه بیگانه اشاره خواهند کرد.
از دیدگاه کارشناسان زبان فارسی، وقتی برخی کلمات بیگانه از سالهای گذشته در زندگی و گفتارهای روزمره مردم جا افتادهاند، به آسانی نمیتوان کلمات معادل را جایگزین آنها کرد. به عنوان مثال آیا میتوان انتظار داشت مردم پس از سالها به جای نام جاافتاده “کامپیوتر”، “رایانه” را به کار ببرند؟
البته در برخی مواقع دیده میشود که اغلب مردم با واژههای جدید و معادل آشنایی ندارند و این نبود اطلاع باعث نبود پذیرش و تمایل آنها میشود. در این زمینه باید ارگانهای متولی فرهنگ همچون صدا و سیما و رسانهها که نقش اثرگذاری در ایجاد فرهنگ در جامعه ایفا میکنند، در برنامهها و سریالهای تلویزیونی و آثار مکتوب از واژگان جدید استفاده کنند.
چطور انتظار داریم فرهنگی که نه در کتابهای درسی و نه در مجلهها و نه در رسانهها وجود ندارد، به یکباره در بین گفتوگوهای مردمی شکل بگیرد؟ برای رواج و به کار بردن واژههای جدید باید آنها را در کتابهای درسی از سطوح دبستان تا دانشگاه گنجاند. این که فقط در طول سال کلماتی را ساخت و بدون این که در جایی یا نهادی یا رسانهای دیده و شنیده شود، آنها را دو سه روز بعد در صحبتهای مردم شنید، انتظاری غیرمنطقی و دور از دسترس است.
برخی میگویند، واژگان جدید مصوب و یا معادل از نظر معنایی مصنوعی بوده و زیبایی خاصی ندارند و دلنشین نیستند و به راحتی نمیتوان در گفتارهای روزمره از آنها استفاده کرد.
در رسانههای مختلف نقدهایی بر فرهنگستان و نحوه واژهگزینی میشود که مهمترین این نقدها مسأله نبود ارتباطی تنگاتنگ بین فرهنگستان با مردم است؛ اینکه فرهنگستان راه خود را میرود و ارتباط چندانی با مردم ندارد، به این میماند که معلمی هر روز در کلاس درس دهد و به وظیفه تدریس خود عمل کند، اما هیچ ارتباطی با دانشآموزان خود برقرار نکند و این مسأله در حد ارتباطی یکطرفه باشد.
فرهنگستان باید برای بهبود این شرایط همچون سالهای گذشته فعالیت نکند و ارتباط خود را چه با رسانهها و چه با مردم بیشتر کند. تمام زبانها در کشورهای مختلف دنیا بنا به دلایلی ممکن است در طول زمان دچار تغییراتی شوند. کشورهای فارسیزبان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. اما آیا لازم است برای تمام واژههای بیگانه واردشده به کشور معادلسازی کرد؟ این سؤالی است که ذهن اغلب صاحبنظران زبان و ادب فارسی را به خود مشغول کرده است.
در کل واژگانی که برای مردم عادی ساخته میشوند، باید سادگی در تلفظ داشته و کاملا عامیانه باشند. نمیتوان کلماتی سنگین برای مردم ساخت. استادان و متخصصان زبان فارسی که در فرهنگستان فعالیت میکنند، باید چنین نکاتی را در کار خود در نظر بگیرند و دلایل پذیرش و عمومیت یافتن و در مقابل، دلایل مورد پذیرش قرار نگرفتن برخی از واژهها را مورد بررسی دهند. چه بسا لازم باشد در واژهگزینی در کنار استفاده از نظر متخصصان، از نظرها و پیشنهادهای مردم عامه هم استفاده کرد.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/
نظری ثبت نشده است