حالا وزیر آموزش و پرورش سابق هم پته عدهای را روی آب ریخته و ملت مظلوم را متحیر و انگشت به دهان باقی گذاشته است. این وزیر محترم درباره اوضاع «پاکترین دولت تاریخ ایران» فرمودهاند: «بنده وزیر آموزش و پرورش بودم. یک روز «معاون حقوقی و مجلس» وقت رئیس جمهوری، بدون اطلاع قبلی به دفتر من آمد. من خوشحال شدم بالاخره کسی از طرف دولت به وزارتخانه سر زده، بعد چاقسلامتی ایشان گفت: پول بده به من تا مجلس را بخرم! بنده خندیدم و گفتم: منظورتان تعامل با مجلس و حوزه کاریتان است؟ او گفت: نامرد دارم به تو میگویم پول بده!»
باری وزیر میگوید؛ آموزش و پرورش و پول؟ اما طرف مقابل تأکید میکند: «من هماهنگ کردم بعد آمدم سراغ تو!» عاقبت وزیر پولی نمیدهد و آن معاون دولتی از آنجا دست خالی میرود. پس جای تعجب نیست که هنوز چندماه از دولت مانده، این وزیر دست به سر میشود و بعدی جایش را میگیرد. لابد کسی که نامرد نباشد، باید برای هر کسی که پیغامی با این اهمیت بیاورد فوری سرکیسه را شل کند! آن وقت امثال بنده منتظریم تا ببینیم تکلیف دانشآموزان «شین آبادی» چه میشود! معلوم است وزرا عذرخواهی بلد نباشند، چراکه لابد پولش را قبلا نقدی حساب کردهاند! باز دوستان تکذیبیهای دادند و وزیر سابق را نواختند. آقای دکتر علی احمدی بر حرفش اصرار دارد و از سوی دیگر مردم حالا معنی این تکذیبیهها را میدانید چه چیز در این فساد تأسفبار آدم را دقمرگ میکند؟
بازی بعضیها با شعور مردم که همچنان سر در برف کرده و خود را «پاکترین دولت تاریخ ایران» مینامند. وقتی همین جناب معاون که هماهنگ میکند و از نامزدها پول میگیرد تا در مقام کارچاقکن، به برنامههایش لطمهای نخورد، مدعی میشود که این دولت از عهد مادها تا امروز، برنامهمحورترین دولت تاریخ ایران بوده است! البته راست هم میگوید؛ برنامههایی تا این حد بزرگ که: نامرد! پول بده تا مجلس را بخرم! انصافا که این مسأله از هیچ دولتی از عهد مادها در این کشور سابقه نداشته، چه بسا در جهان سابقه نداشته!
با کمال تأسف علاوه بر دولت، اینجا پای متهم دیگری در میان است. در مجلس چه آن معاون چیزی و چه کسانی را خریده بوده است؟ اگر نمایندگانی در آنجا هستند که قابل خرید و فروش هستند، چطور از فیلتر شورای نگهبان گذشته و وکیل ملت شدهاند؟
باری به گمان من دولت بعدی در این خصوص وظیفه سختی دارد و قوه قضائیه نیز در نیمه دوم سال جاری، بسیار روزها و دادگاههای شلوغی را خواهد داشت. باید هم از باند ورشکستگان ایران و کارچاقکنهای دولت و جریان انحراف که در مقام مدیر با پول مردم به امیال یک نفر خدمت کردند، نسق بکشد و هم تکلیف این افتضاحات پاکترین دولت تاریخ ایران را معلوم سازد!
این مطلب را درحالی مینویسم که لحظهای پیش شورای نگهبان اسامی هشت نامزد تأیید صلاحیت شده نهایی را اعلام کرد و ناگهان فضای مجازی و رسانههای گوناگون دیگر پر شده از خبر فوری و گمانهزنیهای رنگارنگ. در این حال نوشتن از دیگر دغدغهها کمی سخت است، اما نکتهای که برآنم نقل کنم آنقدر فکر و ذهنم را مشغول کرده که حالا هم رهایم نمیکند، بیگمان شما هم گاه و بیگاه اخبار ورزشکاران و قهرمانان ایرانی را شنیدهاید که کشور خود را رها کرده و به تیم ملی کشور دیگری پیوستهاند، خبر آشنایش در کشتی بود و کشتیگیرانی که به «باکو» رفتند و زیر پرچم آذربایجان در مسابقات جهانی کشتی گرفتند. دردشان هم کمبود امکانات و بیتوجهی مسئولان بود.
باری در آخرین خبر از این دست، «احسان حدادی» قهرمان پرتاب دیسک کشورمان و نایب قهرمان المپیک، گفته است دیگر برای ایران مسابقه نمیدهم. او نیز به تندی از بیمهری مسئولان و کمبود امکانات برای خودش و رشتهاش گفته است. من نمیفهمم ربط نبود امکانات با تغییر ملیت و رها کردن خاک پدری و رفتن به زیر بیرق بیگانه چیست. حب وطن از ایمان است، آدم که نمیتواند ایمانش را به خاطر نبود امکانات و ضعف مدیریت عدهای ترک کند. ضمن آنکه همه باید یادمان باشد، ایران افتخار همهمان است، نه هرکدام از ما لزوماً افتخار ایران؛ چنانکه تهدید کنیم افتخار را از این خاک دریغ خواهیم کرد!
لذا «برای ایران مسابقه نمیدهم» از آن حرفها است، این از این! از سوی دیگر اما همین امشب (سهشنبه31/2/92) جناب سردار رویانیان در رسانه ملی از ورود پولهای کلان به فوتبال ایران که خود ایشان نیز از متهمان بوده و هست، گلایه کردند. ایشان فرمودند یک تیم صنعت 5/8 میلیارد تومان برای جذب سه بازیکن و مربیشان پول خرج کرده است. سپس تأکید کردند این پولها را بیشک از جیبشان نمیدهند… بله ما هم میدانیم پول صنعت و بیتالمال و در خوشبینانهترین حالت، پول و سهامدارانشان را مدیران صنعتی به پای فوتبال بیمار فعلی میریزند. بدیهی است نه مردم راضیاند اگر بیتالمال باشد و نه سهامداران اگر سود آنها. با این حال معلوم نیست این پولها را چه کسی با این حجم به این تیمها سرازیر میکند. اینها از چه کسی برای این شیرینکاری ها اجازه میگیرند.
همه میدانیم و میدانید که این تیمها دولتیاند، اگر مدیران پاکترین دولت تاریخ اجازه چنین دخل و تصرفهایی را داده و میدهند، لااقل این پول بادآورده را به سمت درست هدایت و در جای لازم هزینه کنند. بقیه ورزش را هم ببینند تا احسان حدادی و کشتیگیران ما از شدت بیتوجهی و نبود امکانات، با مدالهای آبرومندی که گرفتهاند، آنقدر عذاب نکشند که عطای پرچم سرزمینشان را به لقایش ببخشند. آخر یکی بگوید اینهمه هزینه در فوتبال چه نفعی برای این سرزمین داشتهاست. اگر آنها قهرمان المپیک میشوند، فوتبال که تا چهارمی آسیا هم به زور خودش را رسانده است. با اینهمه هزینه چرا هنوز وقتی با لبنان هم بازی داریم باید تن و بدن مردم بلرزد؟!
به گمان من، نفع عدهای در همین بده و بستآنهای فوتبال است و هرچه این ارقام نجومیتر شود، آنها هم نمد بیشتری برای کلاهشان پیدا میکنند. رئیس بعدی هر که هست باید از هم اکنون خودش را برای مبارزه با این مافیا و برخورد متوازن با حوزههای مختلف ورزشی آماده کند و جداً این وضع تأسفبار قابل ادامه دادن نیست، آن از لیگ یک و زد و بندها و فسادی که داد همه را درآورده و این هم از لیگ برتر و آتش زدن پول مردم در تیمهای صنعتی کارخانجاتی که اغلب مدعی کمبود نقدینگی و بیپولی و… هستند و گاه کارگرانشان مدتهاست حقوق و دستمزد کار طاقتفرسایشان را نگرفتهاند.
محمد حسین جعفریان- هفته نامه پنجره
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال
برنامه گشتهای بازرسی از سطح بازار خمام مرتب انجام می شود