به گزارش خوبان خبر ؛ ۲۳فروردین ماه سال ۱۳۹۱بود که صدای آوازهای خواننده فولکوریک گیلان در میان مه و شالیزارهای گیلان گم شد، خوانندهای که بر گردن موسیقی فولکوریک گیلان حق بزرگی دارد. مردی که عمرش را صرف ثبت و ضبط موسیقی، آواها و ترانههای گیلکی، گالشی و تالشی گیلان داشت و شش سال پس از مرگش نتیجه تلاشهایش منتشر شد.
«فریدون پوررضا» اگرچه در جلگه لشتنشا متولد شد، اما توانست ترانههای فولکوریک زبان تالشی و گالشی را هم از خطر نابودی حفظ کند. صدای او نه تنها در گیلان که در سراسر ایران ماندگار شده است، به حدی که با قاطعیت میتوان گفت اکنون که هشت سال از درگذشت وی میگذرد، «تنها صداست که میماند» نخستین ترانههای فریدون پوررضا را از زبان پدرم میشنیدم و من که زاده دشتهای کم آبی هستم که نه شالیزار دیده بود و نه جنگل، از لابهلای این ترانهها خود را در میان مه و شبنم تصور میکرد.
به یاد دارم که پدر حین کارهای روزمره زمزمه میکرد: « امان خوام بوشوم رشت خوام بوشوم رشت بمام تا لنگرود می طالع برگشت بکار ورزای بکار ورزای تی شوشان گول اناره دوعا بوکون تی صاحیب یار بگیره یار بگیره تی شاخا دوره طلا بگیره» پدر به گاه جوانی این ترانههای گیلکی را از رادیو شنیده بود، به وقت شاگردی در مغازهای در تهران.
دیگر آوایی که از پوررضا در ذهن و زبانم ماندگار شد، ترانه سریال «پس از باران» بود. وقتی در سال ۱۳۹۵ به منطقه «جوکندان» شهرستان تالش رفتم، بیش از آنکه در جستجوی خانه اربابی خاندان«میرمسعودی» باشم- که سریال پس از باران در آن بازی شده بود- به دنبال صدای گم گشته پوررضا تا روستای «ترک محله» رفتم و از بالای تلار این خانهی زیبا، صدای پوررضا هنوز به گوش میرسید که به گفتهی خودش، صدای صدها سال ظلم اربابان را از جسم و جانش فریاد میکشید.
این زمزمهها در جسم و جان من ماند تا گذشت روزگار مرا به دیار فریدون پوررضا رساند. اما بیآنکه بتوانم صدایش را از نزدیک بشنوم، پوررضا دم فروبست. او که در در خانوادهای بزرگ شده بود که اهل موسیقی بودند، نخستین آواها و ترانهها را در مکتب پدر آموخت و کم کم با آواهای استاد بنان آشنا شد. اما، راه جستنش به رادیو مانع از کندو کاوش در فراگیری و ثبت موسیقی فولکوریک گیلان نشد.
وقتی به سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به تهران رفت، مکتب آموز اساتیدی همچون یونس دردشتی و سعاتمند قمی شد، سرافراز از آزمون سخت استاد بنان، با تشویق وی به گیلان بازگشت تا با جستجوی دامنهدارش به ناشناختههای دستگاههای آوازی بومی دست یابد.
اوج تلاشهای وی زمانی بود که در سال ۱۳۳۹رادیو گیلان به سرپرستی استاد «نواب صفا» راهاندازی شد و پوررضا توانست از میان ۴۹ نفر داوطلب آواز، مقام نخست را کسب کند. از همان زمان بود که کار جمعآوری گسترده ترانههای محلی گیلان آغاز گشت تا این ترانهها بهقول صفا «در صدای مه گرفتهاش که بیان حال صبحگاهان روستاست، تولدی دیگر یابند.»
اجرای کنسرتهای پوررضا در بسیاری از شهرهای ایران از وی یک چهره ملی در عرصه موسیقی فولکوریک ساخت. اما تلاشهای پژوهشی فریدون پوررضا سالها طول کشید تا منتشر شود و پس از فراز و نشیب بسیار ۶سال پس از درگذشت وی، کتاب قطور و محققانه «موسیقی فولکوریک گیلان» توسط انتشارات ایلیا به چاپ رسید. در این اثر، پوررضا برداشت متفاوتی از موسیقی فولکوریک ارایه داد.
او از ملودیهای دیلمان، گالش و گیلک بهره برد و با تحقیق در زمینه موسیقی، بسیاری از ظرفیتهای موسیقی گیلان را بالنده کرد و به گیلان و ایران معرفی کرد. وی توانست نود درصد ملودیهای روستایی گیل و دیلم (بهجز بخشی از ناحیه تالش) را جمعآوری و با خوانش آن، این ترانهها را از خطر نابودی حفظ کند.
پایان پیام/۵۹۵
تئاتر« شُله پزان» در خمام به روی صحنه رفت
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال