به گزارش خوبان، سعیدقربانی شیجانی: امروزه با وجود رسانه به اشتباه یا درست از حوادث پرفراز و نشیب دنیای امروز به خصوص جهان اسلام آگاهی پیدا میکنیم.
انتظار میرود نسل نخبگان انقلاب اسلامی ایران که به بیان حضرت امام (ره) داعیهدار امالقرای جهان اسلام است، در مواجه با اتفاقات مختلف دچار کمبود و فقر اطلاعاتی نشوند بدین معنا که هنگامی حادثهای رخ میدهد میدان از افراد متخصص خالی نباشد و افرادی که اطلاعات کمی در خصوص این حوادث دارند با جهتدهی و تحلیل، مطالبی را به اشتباه منتشر کنند و با نشاندادن تصاویری به دور از واقعیت سبب تحریک عدهای برای پیوستن به جریانهای تکفیری نشوند.
چندی پیش اتفاقاتی را در کشمیر شاهد بودیم که برخی بزرگواران بدون شناخت کافی از فضای موجود آن منطقه، احساس تکلیف کرده، قلمبهدست شدند و فضای به دور از واقعیت را برای مخاطب ترسیم کردند که این اقدامات آسیبهای بسیار خطرناکی است.
علاوه بر آن غفلت از کشورهایی که با انقلاب اسلامی اشتراکات زیادی دارند نیز آسیب بزرگی است به این گونه که اکثریت فعالان دغدغهمند جهان اسلام خود را به فضای کشورهای عربی نزدیک کرده و از دیگر همسایگان و کشورهایی که بهگونهای با انقلاب اسلامی پیوند خورده و در بعد ژئوپلیتیکی و استراتژیک برای ما حائز اهمیتاند، غافل شدهاند. اگر مسئلهای در این کشورها اتفاق بیفتد به سبب غفلت ما این آسیبها غیرقابل جبران خواهد بود.
در این یادداشت سعی شده تا با توجه به مطالب فوق و با رویکرد دیگری به مسائل کشورهایی نسبت به آنها غافل بودهایم، بپردازیم.
موضوعی که در این یادداشت بررسی خواهد شد عوامل افراطگرایی درکشورهای حوزه آسیای مرکزی از جمله ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان خواهد بود.
شاید بتوان گفت آسیای مرکزی یکی از منحصربهفردترین و راهبردیترین مناطق جهان است که به لحاظ ژئوپلیتیکی، نخستین جغرافیدانان سیاسی محور مطالعات خود را پیرامون این منطقه شکل داده و بانام نهادن این منطقه به قلب زمین (هارتلند)، فتح جهان را منوط به فتح این موقعیت جغرافیایی کلیدی دانستند.
از طرفی در نظریات بعدی و با اهمیت یافتن روزافزون موضوع انرژی در جهان مدرن و صنعتی، انرژی بهعنوان عامل ثانویه تعیینکننده ارزش ژئوپلیتیکی این مناطق شد و از این دیدگاه جنوب غرب آسیا به طور موقت به موقعیتی ویژه دست یافت اما موقعیت ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی همچنان از جهات بسیاری یکی از ممتازترینها در جهان بهحساب میآید که حتی ارزشی تاریخی دارد.
مسیر تاریخی جاده ابریشم بهعنوان کریدوری با کارکردهای چندگانه بیانگر احیاء ارزشهای ژئوپلیتیکی این منطقه است. علاوه بر آن وجود ذخایر و منابع عظیم هیدروکربن و مواد معدنی ارزشمند عامل دیگری در افزایش اهمیت این منطقه در جهان است.
این منطقه برای ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است. آسیای مرکزی از دو منظر اسلام و ایران دارای کانونهای تمدنی مشترک بسیاری با ایرانِ اسلامی ما است.
با سپری شدن سلطه چند صدساله روسها، خفقان 70 ساله کمونیسم شوروی و شدیدترین برنامههای روسیسازی، اسلامزدایی، ایرانزدایی و اخیراً امواج متلاطم جهانیشدن (غربیسازی)، به سهولت میتوان آثار و بقایای اسلام و ایران را در این منطقه مشاهده نمود.
اسلام بخش جداییناپذیری از هویت این مردم بهحساب میآید به طوری که با وجود سکولار بودن دولتها و سیاستهای سختگیرانه و سرکوبگرانه در قبال این دین الهی، مناسک مذهبی این مردم پرشورتر از هر زمان دیگری در تاریخ برگزار میگردد.
در حال حاضر جمعیت قابلتوجهی از مردم این مناطق به زبان فارسی صحبت میکنند و آدابورسوم و سنتهای کهن ایرانی-اسلامی در جایجای این خطه جغرافیایی جریان دارد. به این دلیل اهمیت راهبردی این منطقه برای جمهوری اسلامی ایران دوچندان است.
اکثر مسلمانان آسیای مرکزی حنفی مذهب هستند. البته افرادی با اقلیت شیعه که در دوران اتحاد جماهیر شوروی به اجبار به این مناطق آمده بودند نیز حضور دارند. همچنین شیعیان اسماعیلیه نیز در جنوب تاجیکستان و بخشهایی از قرقیزستان سکونت دارند و بنیاد آقاخان فعالیت جدی در این مناطق دارد.
مسلمانان آسیای مرکزی در فرایند تاریخی مبارزه برای حفظ هویت خویش، بهویژه پس از تهاجم مغولها و سلطه خانات خوقند و غلبه روسها و شوری بر این مناطق، تجارب متفاوتی را کسب کرده و متأثر از عوامل محیطی و پیرامونی به لایههای هویتی اسلامی متنوعی در سه قالب مذهب، مکتب و فرقه اسلامی تقسیم شدند. کشورهای اسلامی تأثیرگذار در عرصه هویت اسلامی این منطقه نیز به اقتضای منافع ملی و ایدئولوژیک، تعاملات خود را با این لایهها تنظیم میکنند.
یکی از کلیدیترین ویژگیهای اسلام در این منطقه «تصوف» است که ریشهای در تاریخ این خطه و ویژگیهای منحصربهفرد جغرافیایی آن دارد. این منطقه به دلیل ارزشهای خاص جغرافیایی، از دیرباز مورد هجوم و سلطه امپراتوریهای گوناگون بوده و در فراخور این تهاجمات، اسلام صوفی بهترین تسکیندهنده دردهای اجتماعی این مردم و مهمترین عامل انسجام اجتماعی آنان در حفظ خود و اسلام بوده است.
میتوان گفت اگر تصوف و خانقاههای درونیاش نبود، چهبسا در این امواج تهاجم سخت و نرم، امروز شاهد حضور اسلام در این منطقه نبودیم. همچنین رویکرد مثبت، دوستانه و مسالمتآمیز مسلمانان اهل سنت نسبت به تشیع نیز ریشه در تصوف آنان دارد.
به اذعان مردم این منطقه و بسیاری از متخصصان هیچ نشانی از جدایی میان مسلمانان شیعه و سنی در این مناطق نمیتوان دید.
از طرفی گفته میشود حب اهل بیت (ع) و ارادت این مسمانان به ائمه اطهار (ع) نیز متصوفانه است. به طوری که شاعران اهل سنت این منطقه از جمله «مختومقلی فراغی» اشعاری با مضامین توسل به اهلبیت میسرایند و نویسندگان نیز از ائمه به نیکی و با درجات بسیار رفیعی یاد میکنند. اینها همه نشان از تصوف در اسلام اهل سنت حنفی این مردم دارد.
لذا پیش از هرگونه اقدامی در این حوزه میبایست به شناخت دقیق از جریان تصوف، شاخهها و طریقتها و تأثیرات پیدا و پنهان آن بر جوامع این کشورها رسید.
ویژگی تاریخی-جغرافیایی دیگری که در این میان قابلذکر است، همزیستی و سکونت مسلمانان این منطقه در جوار ادیان و مذاهب، بهویژه در 300 سال اخیر و پس از سلطه روسهای ارتدکس است. این همزیستی در کنار ویژگیهای صوفیانه مسلمانان آسیای مرکزی و وجود ریشههای عمیق فرهنگ و سنن ایرانی در این منطقه موجب شده اسلامِ آسیای مرکزی به لحاظ فکری، ریشهای و طبیعی، اسلامی متساهل، غیرافراطی، منعطف و میانهرو باشد.
فضای فعلی این مناطق نباید ما را به خواب غفلت نسبت به آن برد چرا که دیگر بازیگران تأثیرگذار منطقه همچون عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، پاکستان، ترکیه و … از هیچ تلاش و فعالیتی در این کشورها فروگذار نخواهند کرد.
ممکن است اسلامگرایی و تاثیر عوامل دیگری بر مردم، این کشورها را در مقابل جریانات تکفیری در طول تاریخ مقاوم نگاه داشته باشد اما هرقدر هم که یک سنگ سخت و مقاوم باشد با گذشت زمان و در پس حوادث طبیعی دچار تغییر خواهد شد.
اما با این وجود امروزه ما شاهد امواجی از افراط و تکفیر در این منطقه هستیم. در نگاه نخست همگان جمعیت قابلتوجهی از اهل سنت در این منطقه میبینند که به دلیل ویژگیهای منحصربهفرد سیاسی-اجتماعی، مستعد بروز بحران است اما عدم شناخت دقیق از نوع اسلام این منطقه موجب خطاهای محاسباتی شده است.
شاید وجود جریانات تکفیری در کشورهای عرب جنوب غرب آسیا محصول یک گرایش فکری و با مبنایی قدرتمند برخاسته از نوع اسلام در فرایند تاریخ این مناطق باشد اما در آسیای مرکزی نفوذ فکری در ابتدا از قدرت چندانی برخوردار نبوده و توسط ریشههای غیر فکری به خصوص در مسائل اجتماعی، هویتی، اقتصادی شکلگرفته است.
اختلافات شدید قومی، دولت-ملتسازی ضعیف و بعضاً وجود دولتهای ورشکسته، عدم انسجام اجتماعی، جو امنیتی غالب، ضعف اقتصادی و فقر، بیکاری، فاصله طبقاتی، فساد گسترده، حاکمیتهای مستبد، فضای بسته و خفقان شدید، دینزدایی و بحران هویت، عدم وجود آموزشهای صحیح دینی، سطح پایین فهم اسلامی، عدمحمایت از جریانات میانهرو اسلامی و … مهمترین زمینههایی است که فضا را برای نفوذ افراطگرایی و تکفیر فراهم آورده است.
البته با بازیگری عربستان سعودی و پاکستان در کنار نفوذ نرم ترکیه و با بازیگردانی غیرمستقیم غرب و بهنوعی چراغ سبز غافلانه روسیه، امروزه شاهد بروز تغییرات در لایههایی عمیقتر جوامع اسلامی این مناطق هستیم. بهنوعی که برخی صاحبنظران امروزه سخن از عبارت پارادوکسیکال «سلفیسم صوفی» میرانند.
بخشی از شمههای افراط و تکفیر امروز این منطقه ناشی از تلاش بیش از یک دهه در این لایه به نظر میرسد. اگر هوشمندی رقبا در سرمایهگذاری بر نقاط فعال و کلیدی اسلام در این منطقه در سالهای آتی جواب دهد، شاهد یک تغییر مبنایی و عمیق در عین به وجود آمدن یک نسل نوین از مسلمانان در این منطقه خواهیم بود.
اگر جمهوری اسلامی ایران در این زمینه بهموقع ورود نکند در سالهای آتی با فرصتهایی ازدسترفته و تهدیداتی بالقوه روبرو خواهد شد.
در نتیجه در وضعیت موجود آسیای مرکزی با توجه به نوع اسلام متساهل و تعمیق ریشههای تصوف در فراخور تحولات تاریخی، تفکر تکفیر و افراط به لحاظ ایدئولوژیک و مبنایی جای نفوذ چندانی در این مناطق ندارد؛ اما باوجود بازیهای قدرت سیاسی و نفوذ کشورها و جریانات پرورشدهنده تکفیر در مسائل اجتماعی بخصوص سردرگمی هویتی، اداره منابع سیاست و قدرت و زمینههای جانبی دیگر خطرآفرین است.
حال اگر ما به این کشورها توجه نکنیم علاوه بر اینکه پیوندهای فرهنگی و… ما با این کشورها درهم خواهد ریخت و با توجه موقعیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی این مناطق و مرز مشترک ما با ترکمنستان در سالهای آتی احتمال خطر برای کشور ما میتواند بسیار جدی باشد.
لذا جمهوری اسلامی ایران میبایست نخست از طریق شناخت دقیق اسلام و مسلمانان این منطقه، با بهرهگیری از تمامی ابزارهای سخت و نرم خود این منطقه را در زمره اولویتهای راهبردی خود همچون جنوب غرب آسیا قرار دهد و با تغییر رویکرد خود (ایجابیتر نمودن وجهه تشیع و تأکید بیشتر بر اشتراکات)، اهل سنت انقلاب جمهوری اسلامی ایران را در تعامل مستمر و پایدار با جریانات معتدل اهل سنت آسیای مرکزی قرار داده و با استفاده حداکثری از ظرفیت بالقوه تصوف، به مقابله با جریانهای شکلدهنده تکفیر و افراط بپردازد.
در کنار این موارد، افزایش مبادلات اقتصادی با این کشورها و کنشگری در مسائل اجتماعی این کشورها همچون استفاده از صنعت تورسیم، تبادل گسترده دانشجو، اقدامات رسانهای و دیپلماسی عمومی (باوجود فعالیت شدید رقبا همچون غربیها و الجزیره و العربیه و روسها تاکنون هیچ شبکه تلویزیونی و خبرگزاری قدرتمندی در جمهوری اسلامی ایران در حوزه این کشورها فعالیت ننموده است) را نیز با سرمایهگذاریها و برنامهریزیهای بلندمدت فعال کند. استفاده و حمایت از ظرفیتهای غیردولتی و در کل غیرحکومتی، با توجه به امواج فکری و تبلیغاتی گسترده این مناطق بهعنوان بهترین و مهمترین رویکرد پیشنهاد میگردد.
منبع:فارس
انتهای پیام/
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال
تیمهای فوتبال اتحاد خمام و شاهین خشکبیجار به تساوی بدون گل رضایت دادند