به گزارش خوبان ، وبلاگ بصیرت در بروز رسانی خود نوشت:
براساس سخنان حضرت امام(ره)، موضوع «مردم»، «استقلال کشور»، «تدین و پایبندی به مبانی اسلامی»، «مبارزه با استکبار و زورگویی»، «مسألهی فلسطین»، «موضوع معیشت مردم»، «توجه به مستضعفین و رفع فقر»، خطوط اصلی انقلاب هستند که از ترکیب آنها «هندسهی انقلاب» بهدست میآید.
حسن خدادی
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله امام خامنهای(مدظله العالی) در دیدار دبیر و کارشناسان دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی طی بیانات مهمی با اشاره به تلاش برخی برای جابجایی خطوط اصلی و روشن انقلاب تأکید کردند: امام رحمهالله «مظهر انقلاب اسلامی»است و بر همین اساس، بیانات ایشان که در دهها جلد کتاب مدون شده، «مبانی انقلاب» است.ایشان موارد تکرارشونده در بیانات امام رحمهالله را «خطوط اساسی و اصول انقلاب اسلامی» خواندند و گفتند:
براساس سخنان امام رحمهالله ، موضوع «مردم»، «استقلال کشور»، «تدین و پایبندی به مبانی اسلامی»، «مبارزه با استکبار و زورگویی»، «مسألهی فلسطین»، «موضوع معیشت مردم»، «توجه به مستضعفین و رفع فقر»، خطوط اصلی انقلاب هستند که از ترکیب آنها «هندسهی انقلاب» بهدست میآید. تکیه بر منطق موارد تکرار شونده در بیانات حضرت امام خمینی (ره) از ترکیب چند روش علمی تحلیل محتوا، تحلیل مضمون، تحلیل گفتمان و در نهایت روش سیره نویسی و علم حدیث برای استحصال خطوط اصلی و مفصل بندی گفتمانی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی توسط مفسری صورت می پذیرد که خود امام ثانی انقلاب اسلامی است و دقیق ترین برداشت و نزدیک ترین ادارک از فحوای کلام امام خمینی(رحمت الله علیه) دارا می باشد. در سیره ائمه معصومین (علیهم السلام) نیز به تکرار مشاهده می شود که نقل احادیث به استناد آباء شریف آنان و ائمه قبلی صورت می پذیرد و اقوال از زبان یکان یکان انوار واحد معصومین(علیهم السلام) تکرار می شود.
معظم له برای تصویر ماهیت انقلاب در شرایطی که این خطر احساس می شود برخی به دنبال قلب مفاهیم و افاده یک معنای تقلبی از انقلاب اسلامی هستند به ترسیم « هندسه انقلاب » پرداختند و نقاط اتصال این هندسه را به واسطه برخی شاخص ها تبیین فرمودند. در این مجال بنا داریم به تفسیر مفاهیم و شاخص های هندسة انقلاب اسلامی در اندیشة معظم له بپردازیم.
الف) مردم
“مردمسالاری دینی” به مثابه یک روش در اداره جامعه اسلامی، مبتنی بر اصولی است که به تفریق در فرمایشات مقام معظم رهبری آمدهاند:
اصل اول) رضایت مردم: حکومت اسلامی در بیان و عمل، چنان است که رضایت شهروندان را جلب مینماید و همین رضایتمندی پشتیبان حکومت در مقابله با مشکلات میباشد. مردم در حکومت اسلامی، خود را ولی نعمت و مملکت و حکومت را متعلق به خود میدانند لذا تلاش نظام در جهت تحقق آرمانها و شعارهای بیان شده را مطابق با خواستهای خود یافته، از آن کمال رضایت را دارند: “در نظام اسلام، کشور متعلق به مردم، واصل، مردم است (. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱آذر ۱۳۷۹)
اصل دوم) ارزشمداری: ایجاد تقابل بین خواست مردم و اراده الهی، از جمله دستاوردهای شوم عصر روشنگری و قرون وسطی در غرب میباشد که به صورت ناشایستهای به حوزه سایر ادیان – و از جمله اسلام – تسری داده شده است(۱۰اسفند ۱۳۷۹.) این در حالی است که در نگرش اسلامی، مردمسالاری به هیچ وجه به معنای نفی ارزشمداری نبوده و در حقیقت ، حقوق تودههای مسلمان، مد نظر میباشد و این تصور که میتوان ایمان و ارزشهای دینی مردم را به بازی گرفت و با طرح دموکراسی به جنگ مبانی ارزشی نظام سیاسی اسلام رفت باطل بوده، با معنای “مردمسالاری دینی” همخوانی ندارد. به همین خاطر است که رهبر انقلاب صراحتاً در تبیین معنای واقعی مردمسالاری دینی و با تاکید به بعد ارزشمحورانه آن اظهار میدارند: « نباید عدهای تصور کنند که افکار عمومی، یک منطقه آزاد است که بتوان به ایمان، عواطف، باورها و مقدسات مردم با تحلیلهای غلط، شایعه سازی و تهمت و دروغ، آسیب رساند(روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۰اسفند ۱۳۷۹.)
حکومت اسلامی در بیان و عمل، چنان است که رضایت شهروندان را جلب مینماید و همین رضایتمندی پشتیبان حکومت در مقابله با مشکلات میباشد. مردم در حکومت اسلامی، خود را ولی نعمت و مملکت و حکومت را متعلق به خود میدانند لذا تلاش نظام در جهت تحقق آرمانها و شعارهای بیان شده را مطابق با خواستهای خود یافته، از آن کمال رضایت را دارند: “در نظام اسلام، کشور متعلق به مردم، واصل، مردم است
اصل سوم) حقمداری: مراجعه به رای مردم و تلاش در راستای پاسخگویی به نیازمندیهای مشروع ایشان، که دو بعد مهم مردمسالاری دینی را تشکیل میدهد، از آن رو، ضروری است که خداوند، مردم را در این دو زمینه، صاحب حق قرار داده است. بنابراین نظام اسلامی، نه از باب لطف بلکه از باب وظیفه، مردمسالاری دینی را گردن نهاده و به اجرا میگذارد.
“در نظام اسلامی، اداره کشور به معنای حاکمیت کسی یا کسانی بر مردم و حق یک جانبه نیست بله حق دو جانبه است و حق طرف مردم، کفة سنگینتر آن است.” (۱۳۸۸/۰۲/۱۴ )
اصل چهارم) قانون محوری: از آنجا که شیرازه امور و انسجام ملی در گروه التزام به قانون و رعایت حدود قانون میباشد، مردمسالاری نیز نمیتواند به نوعی تعریف شود که نقض قانون و چارچوب اصلی نظام را نتیجه دهد. “توسعه همه جانبه و پیشرفت کشور بدون عدالت، امکانپذیر نیست و عدالت تنها با استقرار قانون، تحقق مییابد(روزنامه کیهان، ۲۹آبان ۱۳۷۹.)
علاوه بر اصول چهارگانة ذکر شده، مقام معظم رهبری با تأکید بر اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم در نظام اسلامی، در بیانات و فرمایشات خود، به چهار شاخص مهم و اصلی دیگر برای مردم اشاره کردهاند که عبارت است از: «آگاهی، نظارت، مشارکت و همگامی». این چهار شاخص هم ویژگیهای اصلی و اساسی مردم است و هم همه مردم بدون در نظر گرفتن گوناگونی و قومیتشان میتوانند آنها را رعایت کنند و واجدش شوند. به اعتقاد ایشان، شاخص آگاهی از بقیه شاخصها مهمتر و اولیتر است؛ چرا که اگر مردمی آگاه، هوشیار و بیدار باشند، موقعیتهای حساس را خواهند شناخت و به موقع و بجا در صحنههای گوناگون حضور مییابند و دست دشمنان را از کشور کوتاه میکنند.
به نظر رهبر بزرگوار، علاوه بر اینکه وجود این چهار شاخص برای مردم لازم و ضروری است؛ سه شاخص نظارت، مشارکت و همگامی، به صورت تکلیف و وظیفه شرعی بر مردم واجب است. هر چند ایشان به شاخصهای دیگری، مانند داشتن ایمان و تقوا، اعتماد به مسئولان و کارگزاران نظام، پشتیبانی از کشور و نظام، امید به آینده و داشتن نشاط و غیره برای مردم اشاره کردهاند؛ اما این چهار شاخص اصلی، عام و عمومی است و تمامی اینها را در برمیگیرد.
ب) استقلال کشور
الگوهای توسعه سرمایه داری به کشورها پیشنهاد جذب در اقتصاد جهانی سرمایه داری را می دهد اما رهبر معظم انقلاب الگوی پیشرفتی را پیشنهاد می کنند که در مرکزیت آن مقوله ای مانند استقلال قرار دارد.
«هر الگوى پیشرفتى بایستى تضمین کننده ى استقلال کشور باشد؛ این باید بعنوان یک شاخص به حساب بیاید. هر الگوئى از الگوهاى طراحى شونده ى براى پیشرفت که کشور را وابسته کند، ذلیل کند و دنباله رو کشورهاى مقتدر و داراى قدرت سیاسى و نظامى و اقتصادى بکند، مردود است. یعنى استقلال، یکى از الزامات حتمىِ مدل پیشرفت در دهه ى پیشرفت و توسعه است. » (۲۷/۲/ ۱۳۸۸).
فرصتهای استقلال:
استقلال یک کشور، وابستهى به کار است. هیچ کشورى و هیچ ملتى با بیکارگى و تنپرورى و بیاعتنائى به کار به جائى نخواهد رسید. ممکن است از یک بخش الهى یا غیر الهى – مثل نفتى، چیزى – درآمدى داشته باشند، زندگى را به حسب ظاهر خوش بگذرانند، محصولات خارجى بیاید فضاى زندگى آنها را پر کند؛ اما استقلال نخواهند داشت. عزت یک ملتى که داراى استقلال است، جز به وسیلهى کار به دست نخواهد آمد. (۱۳۸۷/۰۲/۰۴)
زمینه های استقلال
۱- استقلال سیاسی (استقلال سیاسی یعنی خدمتگزاری و تکلیف محور بودن مسئولین.)
«استقلال سیاسى» یعنى چه؟ یعنى اینکه امروز در این کشور، کسانى که مسؤولند – چه دولت، چه مجلس و چه قوّه قضائیّه – همه خدمتگزاران شما مردمند. اینها زیر بار هیچ کس، جز تکلیف الهیشان نیستند. استقلال، یعنى این. اگر همه دنیا هم جمع شوند – امریکا، انگلیس، اروپا؛ حتى آن روزى که در دنیا دو قدرت شرق و غرب بود – و دست در دست هم بگذارند و بخواهند این ملت و این کشور را یک قدم به سمتى که به ضرر مردم و به نفع آنهاست بکشانند، مسؤولین و رؤسا و خدمتگزاران این کشور، اجازه نخواهند داد. این، استقلال سیاسى است. استقلال سیاسى، یعنى اینکه امروز کسانى بر این مملکت حکومت میکنند که مردم میخواهند.( ۱۵/۲/۷۲)
۲- استقلال اقتصادی (بدون استقلال اقتصادی به هیج هدفی نمیتوان رسید)
استقلال اقتصادى، یعنى ملت و کشور، در تلاش اقتصادى خود روى پاى خود بایستد و به کسى احتیاج نداشته باشد. معنایش این نیست که ملتى که استقلال اقتصادى دارد، با هیچکس در دنیا داد و ستد نمیکند؛ نه. داد و ستد، دلیل ضعف نیست. چیزى را خریدن، چیزى را فروختن، معامله کردن، گفتگوى تجارى کردن، اینها دلیل ضعف نیست. اما باید طورى باشد که یک ملت، اوّلاً نیازهاى اصلى خودش رابتواند خودش فراهم کند. ثانیاً، در معادلات اقتصادى دنیا و مبادلات جهانى، وزنهاى باشد. نتوانند او را به آسانى کنار بگذارند. (۱۵/۲/۱۳۷۲)
۳- استقلال فرهنگی (تحقق استقلال فرهنگی از همه استقلالها دشوارتر است)
سومى [از استقلالها] که از همه سختتراست، «استقلال فرهنگى» است. این، بسیار سخت است و بسیار خون دل دارد. مبارزه براى استقلال فرهنگى، از همه انواع استقلالها سختتر است. من یک وقت گفتم دشمنان «شبیخون فرهنگى» میزنند. این ادّعا راست است و خدا میداند که راست است. بعضى نمیفهمند؛ یعنى صحنه را نمیبینند. کسى که صحنه را میبیند، ملتفت است که دشمن چهکار میکند و میفهمد که شبیخون است، و چه شبیخونى هم هست! (۱۵/۲/۱۳۷۲)
ج) تدین و پایبندی به مبانی اسلامی
اسلام، این مکتب هدایت بخش و تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی مدعی آن است که همه صحنه های زندگی انسان و تمام نیازهای فردی، اجتماعی او را پوشش می دهد و از آنجا که مدیریت کلان جامعه اسلامی و نظام سیاسی ـ که جهت گیری های فراگیر امت اسلامی را تعیین می کند ـ در هدایت عمومی و سامان یافتن همه نهادهای اجتماعی بیشترین نقش را دارد، اسلام به حکومت و رهبری و مدیریت جامعه اسلامی بیش از سایر بخش ها توجه و اهتمام دارد. اسلام شناس درد آشنا، آیت اللّه خامنه ای بارها به بحث تفکیک ناپذیری سیاست از دین پرداخته که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم.
اصل اول؛ اسلام سیاسی: معظم له در یکی از خطبه های نماز جمعه نیز می فرماید: مسئله حکومت در نظام اسلامی اگر نگوییم اساسی ترین و مهم ترین [مسئله از] مسائل اسلامی است، حداقل در ردیف چند مسئله درجه اول اهمیت در اسلام است اگر مسئله حکومت را، مسئله ولایت را از دین بگیرند دین یک مجموعه احکام متفرق و متشتتی خواهد شد که یقینا نخواهد توانست رسالت اصل خودش را که هدایت انسانها و ایجاد بهشت در این دنیا و به کمال رساندن انسانهاست به انجام برساند.
از آنجا که شیرازه امور و انسجام ملی در گروه التزام به قانون و رعایت حدود قانون میباشد، مردمسالاری نیز نمیتواند به نوعی تعریف شود که نقض قانون و چارچوب اصلی نظام را نتیجه دهد. “توسعه همه جانبه و پیشرفت کشور بدون عدالت، امکانپذیر نیست و عدالت تنها با استقرار قانون، تحقق مییابد
و یکی از دست آوردهای نهضت حضرت امام خمینی را چنین تبیین می کنند: « امام بزرگوار ما با ارائه مکتب سیاسی اسلام خط بطلان بر همه تلاش های فرهنگی و سیاسی دشمنان اسلام در طول یک قرن و نیم گذشته کشید که سعی کرده بودند اسلام را به کلی از عرصه زندگی جامعه بیرون رانده و با طرح نظریه جدایی دین از سیاست، دینداری را فقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصی قلمداد کنند و با حذف اسلام از صحنه سیاست جهان، کشورهای اسلامی را عرصه غارتگری ها و تاخت و تازهای سیاسی خود نمایند.»( ۱۳۷۷/۱۱/۲۱)
اصل دوم؛ جهان بینی توحیدی: دومین اصل از مبانی سیاست اسلامی که حضرت آیة اللّه خامنه ای نسبت به آن تأکید و اصرار زیادی دارند، اساسی ترین اصل و محور همه معارف اسلامی یعنی توحید و یکتایی خدا است. نخستین دعوت همه انبیاء و هدف واحد همه آنها و سنگ بنا و محور همه اعتقادات الهی و بلکه عصاره همه اصول و آرمان ها و هدایت های آسمانی که همه معارف دینی و احکام الهی و نظام ها (مانند نظام اخلاقی، نظام سیاسی و…) باید به آن منتهی شوند والا دینی نخواهد بود، توحید و نفی شریک برای خدا است.
اعتقاد و پایبندی به یگانگی خدا در شکل گیری فلسفه و نظام سیاسی اسلام دارای پیام و آثار فراوانی است که به برخی از آنها از نظر مقام معظم رهبری دام ظله العالی اشاره می کنیم.
۱. انحصار حاکمیت به خدا
۲. مشروعیت الهی
۳. انحصار قانون گذاری به خدا
۴. توحید محور وحدت حقیقی
۵. توحید، ضمانت اجرای قوانین و عامل استقامت
۶. برابری همه انسان ها
۷. آزادی حقیقی انسان
اصل سوم؛ نیاز بشر به وحی و هدایت آسمانی: حضرت آیة ا… خامنه ای در تبیین فلسفه نبوت و نیاز به وحی می فرماید:« حواس ظاهری و غرائز نهانی و برتر از آن،دانش و معرفت بشر برای هدایت وی به سر منزل سعادت بسنده نیست، و آدمی را به هدایتی فراتر از هدایت خرد ـ که راهبر و دستگیر و نیرو بخش خرد باشد ـ نیاز ـ هست و این هدایت وحی است. وحی از سوی خداوندی که آفریننده آدمی و بینای نقیصه ها و نیازها و دردها و درمان های او است این منطق همه ادیان عالم و فلسفه نبوت است.
اصل چهارم؛ انسان شناسی دینی: مقام معظم رهبری با اذعان به نقش انسان بر اساس اعتقادات اسلامی و اعتماد و تکیه رهبری به اراده انسان ها با قاطعیت می فرماید:« من به نقش انسان و اراده و قدرت انسانی، ایمان زیادی دارم. این جزو اصول فکری ماست که در طول دوران انقلاب و در بررسی مسایل اسلامی به آن رسیده ایم و آن را در عمل اجرا کرده ایم و آثار و نتایجش را هم دیده ایم. ایمان به اراده انسانی و در کنار آن اعتقاد و ایمان و اطمینان به کمک الهی باعث می شود که بزرگ ترین مشکلات به آسانی حل شوند. با این دید من نسبت به آینده انقلاب و کشور و نظام خوش بین ام و این خوشبینی را با قوت تمام حفظ کرده ام و امروز به اندازه یک ذره احساس بد بینی و ضعف نمی کنم.) ۱۹/۳/۶۸)
د ) مبارزه با استکبار و زورگویی
یکی از برکات و شاخص های هندسه انقلاب اسلامی این است که نظام جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران نه ظلم می کنند و نه ظلم می پذیرند. منطق استکبار جهانی سلطه بر اغیار است. زورگویی ذات مستکبران است. انقلاب اسلامی آمد تا ملت ایران را از زیر بار سلطه خارج کند.
معظم له درباره معنی استکبار فرمودند: «…استکبار یعنی چه؟ استکبار یک تعبیر قرآنی است؛ در قرآن کلمه ی استکبار به کار رفته است؛ آدم مستکبر، دولت مستکبر، گروه مستکبر، یعنی آن کسانی و آن دولتی که قصد دخالت در امور انسان ها و ملّت های دیگر را دارد، در همه ی کارهای آنها مداخله می کند برای حفظ منافع خود؛ خود را آزاد می داند، حقّ تحمیل بر ملّت ها را برای خود قائل است، حقّ دخالت در امور کشورها را برای خود قائل است، پاسخگو هم به هیچ کس نیست؛ این معنای مستکبر است. نقطه ی مقابل این جبهه ی ظالم و ستمگر، گروهی هستند که با استکبار مبارزه می کنند؛ مبارزه ی با استکبار یعنی چه؟ یعنی در درجه ی اوّل زیر بار این زورگویی نرفتن؛ معنای استکبارستیزی یک چیز پیچ وخم دارِ پیچیده ای نیست؛ استکبارستیزی یعنی یک ملّتی زیر بار مداخله جویی و تحمیل قدرت استکبارگر یا انسان مستکبر یا دولت مستکبر نرود؛ این معنای استکبارستیزی است. من البتّه ان شاءالله در آینده در یک فرصتی با شما جوان ها، دانشجوها، دانش آموزان درباره ی استکبار و استکبارستیزی یک صحبت مفصّلی باید بکنم که الان مجال آن نیست؛ اجمالاً این معنای استکبار و این معنای استکبارستیزی است…» (۱۲/۸/ ۱۳۹۳)
هـ) مسألهی فلسطین
یکی از مفاهیم و مضامین پرتکرار در بیانات امام خمینی(رحمت الله علیه) که به تعبیر مقام معظم رهبری از خطوط هندسه انقلاب اسلامی محسوب می شود مسئله فلسطین است. فلسطین نقطه تلاقی نگاه های بیش از یک میلیارد مسلمانی است که از وجود غده سرطانی رژیم صهیونیستی دل آزرده هستند. مسئله فلسطین هندسه انقلاب اسلامی را از قلب تپنده ایران ارتقا می دهد و به سطح تمام ملت های مسلمان از شرق و غرب آسیا گرفته تا شمال آفریقا و مرکز اروپا و آمریکا می گسترد.
حال در چنین شرایطی است که رهبر شجاع و فرزانه انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک رهبر عالیقدر سیاسی و مرجع دینی که ولایت امر مسلمین جهان را بر عهده داشته و نقشی اساسی در پیگیری مسأله فلسطین و راهبری امت اسلامی در مبارزه با موجودیت رژیم غاصب اسرائیل دارند، بر حسب وظایف الهی و انسانی خویش، طی سخنان اخیر و مشخصاً در دیدار با سفرای کشورهای اسلامی که در روز عید سعید فطر سال ۹۳ انجام شد، بار دیگر بر:
۱) حمایت و پشتیبانی از مردم فلسطین،
«استقلال سیاسى» یعنى چه؟ یعنى اینکه امروز در این کشور، کسانى که مسؤولند – چه دولت، چه مجلس و چه قوّه قضائیّه – همه خدمتگزاران شما مردمند. اینها زیر بار هیچ کس، جز تکلیف الهىشان نیستند. استقلال، یعنى این. اگر همه دنیا هم جمع شوند – امریکا، انگلیس، اروپا؛ حتى آن روزى که در دنیا دو قدرت شرق و غرب بود – و دست در دست هم بگذارند و بخواهند این ملت و این کشور را یک قدم به سمتى که به ضرر مردم و به نفع آنهاست بکشانند، مسؤولین و رؤسا و خدمتگزاران این کشور، اجازه نخواهند داد. این، استقلال سیاسى است. استقلال سیاسى، یعنى اینکه امروز کسانى بر این مملکت حکومت مىکنند که مردم مىخواهند
۲) ضرورت مسلح سازی کرانه باختری،
۳) فشار بر رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن
۴) کنار گذاشتن انگیزه های قدرت طلبانه دولت های اسلامی
به عنوان راهبردهای چهارگانه و کلان جهت مقابله با سبعیت، خون آشامی و نسل کشی صهیونیسم اشغالگر تأکید فرموده و بخصوص نخبگان سیاسى و قدرتمندان و دارندگان مناصب حکومتى در کشورهاى اسلامی را از اتخاذ سیاست ها، رویکردهای و انگیزه های قدرت طلبانه ای که موجبات جدایی آحاد مسلمانان از همدیگر شده است برحذر داشتند. کما اینکه معظم له در دیدار با سفرای کشورهای اسلامی این اطمینان را نیز به کشورهای اسلامی دادند، زمانی که جهان اسلام از انگیزه ها، اهداف و مقاصد قدرت طلبانه و خودخواهانه عبور کنند «به معناى حقیقى کلمه یک قدرتى به وجود خواهد آمد که از همه قدرت هاى متجاوز و مستکبر، برتر و فراتر خواهد بود».
بنابراین حمایت از ملت مظلوم فلسطین و رساندن هرگونه کمک به آن ها، مسلح سازی کرانه باختری و عبور کشورهای اسلامی از انگیزه های قدرت طلبانه و در کنار این سه اتحاد و یکپارچگی جهان اسلام، به عنوان چهار راهبرد کلان و خطوط کلی رهبر معظم انقلاب اسلامی جهت مقاومت و مبارزه با موجودیت نامشروع رژیم صهیونیستی می باشد که در ادامه به تبیین آن ها می پردازیم.
و ) موضوع معیشت مردم
معیشت مردم همواره یکی از دغدغه های رهبران جمهوری اسلامی ایران بوده است. این موضوع آنقدر اهمیت دارد که یکی از خطوط هندسه انقلاب اسلامی ایران را تشکیل می دهد. اگر چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وضع عمومی معیشت مردم بهبود یافته است لکن هنوز بخش هایی از جامعه هستند که در معاش خود و خانواده شان مانده اند
گرانی یکی از معضلاتی است که در مقاطع مختلفی از حیات کشورمان به موضوع مورد بحث محافل مختلف تبدیل می شود . این موضوع به دلیل ارتباط مستقیمی که با مردم داشته و مشکلاتی که مردم از این ناحیه دچار آن می شوند همواره مورد اهتمام و توجه ویژه مقام معظم رهبری قرار داشته است و ایشان به عنوان رهبر انقلاب اسلامی هرگز از موضوعات و مشکلات مختلف به ویژه گرانی ها غافل نبوده و همواره این موضوع را به عنوان یکی از دغدغه های خویش به مسئولان مربوطه تذکر داده اند که یکی از آنها همان سخنانی می باشد که شما به آن اشاره کرده اید و علاوه بر آن نیز بر خلاف دیدگاه شما همواره این موضوعات را مد نظر قرار داشته و به مسئولان امر ودست اندرکاران دخیل در حل مشکلات در این زمینه تذکرات لازم را داده اند . به عنوان مثال ایشان در پیامی که به نمایندگان مجلس فرستادند یکی از مهمترین موضوعات اولویت دار را مبارزه با گرانی ها دانسته و فرمودند : « اشتغال، مبارزه با فساد مالى، زدودن محرومیت از مناطق محروم، مهار تورّم و مقابله با گرانى، روان شدن چرخه ى خدمت رسانى، گسترش و اعتلاى فرهنگ و اخلاق، رونق یافتن علم و تحقیق، مسئولیت پذیرى و پاسخگویى مسئولان حکومتى، در شمار برجسته ترین این نیازها است و اینها است که عدالت اجتماعى را ممکن و پیشرفت و توسعه را محقق میسازد. » (پیام به مناسبت آغاز به کار مجلس هفتم )
ایشان علاوه بر مجلس که نهاد قانونگذار به منظور مقابله با موج گرانی هاست همواره به دولت ها نیز در مورد رسیدگی و حل این مساله تذکرات لازم را می دهند که این تذکرات گاه مخفیانه و گاه علنی صورت می گیرد به عنوان مثال ایشان دردیداری که با هیات دولت داشتند فرمودند : « یک مسئله هم که باز یک مسئلهى موردى است که میخواهم عرض بکنم، مسئلهى این گرانیهاست؛ این را واقعاً فکرى برایش بکنید. گرانیها – بخصوص در مسئلهى مسکن و برخى از کالاها – واقعاً وجود دارد و به مردم فشار میآورد. البته حل مسئلهى گرانى، یک کار ریشهاى است. بدیهى است که مهار تورم، یک کار علمى، ریشهاى و بنیانى است که مقدمات و اصولى دارد و تا آن اصول انجام نگیرد، خواهد بود؛ منتها کارهاى ضربتى هم باید انجام داد. بالاخره نمیشود نشست تا این کارهاى بنیانى، یک روزى به نتیجه برسد؛ نه، واقعاً یک فکرى بکنید؛ کارى بکنید. حالا من نمیخواهم در آن زمینه که چه کار خواهید کرد، پیشنهاد کنم. البته این را هم بگوییم که در گرانى، هم عوامل واقعى و هم عوامل کاذب و روانى دخالت دارند؛ گاهى یک کلمه حرف و یک تصمیم نادرست و نسنجیده، ناگهان این موج گرانى را تحریک میکند و تورم را در بخشهاى مختلف بالا میبرد و انتظاراتى را به وجود میآورد که امیدواریم انشاءاللَّه این را هم بتوانند آقایان دنبال کنند. (بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت)
علاوه بر این ها ، مقام معظم رهبری در فرصت های مختلف و دیدارهای عمومی و خصوصی دیگر پیگیر ماجرای رسیدگی به وضعیت معیشتی و گرانی ها می باشند و با توجه به تلاش هایی که دولت به منظور مهار این گرانی ها انجام می دهد که برخی مثمر ثمر بوده و برخی هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده و امید است که هر چه سریعتر به نتیجه مطلوب برسد ، اساسا نیازی به ورود رهبری به صورت علنی در این ماجراها وجود ندارد . چرا که رهبری معمولا در مواردی ورود پیدا می کنند که علیرغم تذکرها و هشدارها دولت نسبت به حل مساله بی تفاوت باشد . در حالی که در حال حاضر چنین نیست و دولت اقدامات فراوانی در این راستا در حال انجام دادن است
ز) توجه به مستضعفین و رفع فقر
محرومیت زدایی و رفع فقر و توجه ویژه به مستضعفین که پاسداران اصلی انقلاب اسلامی محسوب می شوند یکی از خطوط مهم هندسه انقلاب محسوب می شود. امام خمینی(رحمت الله علیه) یک موی کوخ نشینان را به کاخ نشینان نمی دادند.
۱- پیام انقلاب خطاب به مستضعفان عالم است:
آن هنگام که از مبارزه و مقابله با استکبار جهانى و قلدرها و غارتگرهاى جهان حرف میزنیم، مخاطب ما تمام مستضعفان عالمند. این، طبیعت پیام ماست؛ استکبار جهانى هم این مطلب را میداند. دشمنى او با ما و امام (ره) و انقلاب اسلامى نیز به خاطر همین نکته است(۰۴/۰۴/۱۳۶۸ )
۲- حمایت از مستضعفان با «نه شرقی، نه غربی»
سیاست «نه شرقى و نه غربى»، حمایت از مستضعفان و مظلومان، دفاع از وحدت و حرکت امت بزرگ اسلامى و فایق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگى مسلمین در سطح جهان، و مجاهدت براى ایجاد مدینهى فاضلهى اسلامى، و تکیه بر جانبدارى از قشرهاى محروم و کوخنشین، و به کار گرفتن همهى عوامل و امکانات براى بازسازى کشور در سطح داخلى کشور، خطوط اصلى برنامههاى ماست. هدف اصلى از این همه، زنده کردن دوبارهى اسلام و بازگشت به ارزشهاى قرآن است و ما یک سر مو از این هدف عقب نخواهیم نشست.( ۱۴/۰۴/۱۳۶۸ )
۳- پایبندی به اصول انقلاب
در نظام اسلامى، رفع فقر و محرومیت، در شمار هدفهاى طراز اول است و پایبندى به اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان، سخنى بیمعنى و ادعایى پوچ است(۱۰ /۰۳/۱۳۶۹)
۴- اعتقاد انقلاب به طرفداری از مستصعفان
این انقلاب، چون با نام خداست، همیشه با شیطانها مواجه است. چون معتقد به طرفدارى از مستضعفان و مظلومان است، همیشه با قلدران و زورگویان و مستکبران، دستبهگریبان است.( ۰۶/۰۴/۱۳۶۹)
۵- مرکز امید همهى مستضعفان عالم
« ولقد کتبنا فیالزبور من بعدالذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون». در یک آیهى دیگر: «ان الارضلله یورثها من یشاء من عباده». در یک آیهى دیگر: «لیظهره علیالدین کله ولوکره المشرکون». یعنى این پرچم توحید و اسلام و ایمان، این پرچم ایستادگى در مقابل ظلم و جور از هر کس و هر جاى عالم، این پرچم استقلال ملتها در مقابل قدرتهاى زورگوى عالم، باید در سرتاسر جهان و به عنوان مرکز امید همهى مستضعفان عالم، به اهتزاز در بیایید.« (۲۶/۰۶/۱۳۶۹)
۶- مهمترین مسألهى نظام رسیدگی طبقات مستضعف است
مهمترین مسألهى دستگاه ما و نظام جمهورى اسلامى کوشش براى رفع فقر و محرومیت در جامعه، و حمایت و کمک به طبقات مستضعف و محروم است. واقعا باید صحت برنامهها را به این سنجید و دنبال این قضیه رفت و کارهاى دیگر را در اولویتهاى بعد قرار داد. کارهاى مربوط به طبقات محروم و مستضعفان جامعه – که تعدادشان هم زیاد است – حقا و انصافا یک حرکت اساسى را میطلبد.»( ۰۳/۰۶/۱۳۷۰)
۷- کمک به مستضعفان نباید در جامعه تعطیل بشود
در جامعهى ما باید عادت کمک به ضعفا که یک عادت اسلامى است، روزبهروز بیشتر شود. صدقاتى که مردم میدهند، اطعامهایى که میکنند و کارهاى بزرگى از قبیل وقف و حبس و امثال آنها که انجام میشود، از سنتهاى حسنهى اسلامى است. این سنتها به حیات اجتماعى طیب کمک میکند. لذا نباید بگذارید در جامعه تعطیل شود. وقتى که مردم خود را در رفع گرفتارى مستضعفان و ضعفا و مستمندان سهیم بدانند، کارها اصلاح میشود. (۲۹/۰۴/۱۳۷۳)
۸- رفع فقر امر خداست
مبارزهى با استبداد، با فساد، با وابستگى، با عقبافتادگى و فقر و تلاش براى بهسازى زندگى انسانها و رفع فقر از زندگى فقرا و مستضعفان، چیزهایى است که مورد رضاى الهى است. خداى متعال انسانها را به این چیزها امر کرده است.( ۱۹/۱۰/۱۳۷۵)
۹- انقلاب ما را پابرهنگان به پیروزی رساندند
دو نکتهى اساسى در حرکت امام بزرگوار بود که همین دو نکته، سرمایهى ارزشمند این انقلاب بود و هست: یکى این است که هدف این انقلاب، اسلام است. دوم اینکه سربازان این انقلاب و لشکر این انقلاب، مستضعفان و پابرهنگان و همچنین قشر جوانند. این انقلاب را، پابرهنگان به پیروزى رساندند. این جنگ طولانى تحمیلى هشت ساله را جوانان این مملکت به نتیجه رساندند.»( ۱۴/۰۳/۱۳۷۷)
۱۰- تاکید دائمی امام بر احقاق حقوق مستضعفان
آن کسى که محرومیت دارد و دستش از حقوق خود خالى مانده است، باید بیشتر توجه و همت و تلاش را اختصاص داد. لذا امام به طور دائم بر حقوق مستضعفان و محرومان و پابرهنگان تکیه میکرد. عملا هم در تمام مدت پیروزى انقلاب تا امروز و قبل از آن، کسانى که بیش از همه سینه سپر کردند، از نظام دفاع کردند، سختیهاى نظام را به جان خریدند و در مقابل دشمنان ایستادند، طبقات محروم و پابرهنه و مستضعفان جامعه بودهاند. اینها باید بیش از دیگران مورد توجه قرار گیرند.»( ۱۴/۰۳/۱۳۸۰)
امام بزرگوار ما با ارائه مکتب سیاسی اسلام خط بطلان بر همه تلاش های فرهنگی و سیاسی دشمنان اسلام در طول یک قرن و نیم گذشته کشید که سعی کرده بودند اسلام را به کلی از عرصه زندگی جامعه بیرون رانده و با طرح نظریه جدایی دین از سیاست، دینداری را فقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصی قلمداد کنند و با حذف اسلام از صحنه سیاست جهان، کشورهای اسلامی را عرصه غارتگری ها و تاخت و تازهای سیاسی خود نمایند
۱۱- یک وظیفهى همگانى
در دعاى روزهاى ماه رمضان میگوییم: «اللهم اغن کل فقیر. اللهم اشبع کل جائع. اللهم اکس کل عریان». این دعا فقط براى خواندن نیست؛ براى این است که همه خود را براى مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محرومیت از چهرهى محرومان و مستضعفان موظف بدانند. این مبارزه، یک وظیفهى همگانى است.»( ۱۵/۰۹/ ۱۳۸۱)
۱۲- اسلامی که مستضعفان را امیدوار نکند، اسلام نیست
اسلام ناب، اسلامى است که باید ابوجهلها از آن بترسند. اگر اسلامى بود که ابوجهلها و ابوسفیانها از آن نترسیدند و با آن دشمن نبودند، باید در اسلام بودنش شک کنیم. آن اسلامى هم که طبقات مستضعف و محروم به آن امیدوار نشوند و دل ندهند، اسلام نیست. اسلامى که نتواند آرزوهاى خفته و فروکشتهى قشرهاى مظلوم را در سطح دنیا – نه فقط در سطح کشور خودمان – زنده و احیا کند، شک کنید در اینکه این دین، اسلام باشد….مردم نباید فراموش بکنند که ما هرچه داریم، به برکت اسلام ناب و اسلام انقلابى است؛ اسلامى که به فکر طبقات مستضعف و محروم است، نه اسلامى که در خدمت قدرتمندان و اغنیاست.(۱۰/۱۲/۱۳۶۸)
۱۳- به قشر مستضعف دلسوزانهتر برسید
در کشور ما، مثل خیلى جاهاى دیگر، قشر محروم و فقیر و پابرهنگان و روستاییان و طبقات مستضعف، بیشتر مظلوم واقع شدند. در حق آنها، احتمال مظلومیت قویتر است، تا فلان آدم پولدار زمیندار وسیع الامکان. به درد و تظلم همه باید رسید؛ اما به آن کس که در او، احتمال مظلومیت بیشتر است –قشرهاى مظلوم و پایین جامعه – دلسوزانهتر باید رسید.»( ۰۴/۰۴/۱۳۶۹)
۱۴- تکالیف زیادى که بردوش ماست
ما براى مقابلهى با توطئههاى استکبار، نسبت به این کشور و این منطقه و همهى ملتهاى مستضعف، وظایف و تکالیف بسیارى داریم که باید آنها را انجام بدهیم. ما به خاطر ایجاد رفاه و زندگى شایستهى انسانى براى این ملت بزرگ و فداکار، کارها و تکالیف زیادى بردوش داریم.»( ۱۹/۱۰/۱۳۶۹)
۱۵- راه امیرالمؤمنین(ع): هر حرکتی به نفع مستضعفین
در نظام ما، هر حرکت و سیاست و قانون و تلاشى، باید در خدمت مردم مستضعف و محرومى باشد که حکومت طولانى و بلندمدت طاغوتها، آنها را از جهات مختلف، به استضعاف و ضعف دچار کرده است. این، راه ماست. این، آن راهى است که امیرالمؤمنین (ع) پیمود. این، آن راهى است که امام و معلم و رهبر عظیمالشأن این انقلاب، آن را از على (ع) درس گرفت و پیش پاى ما گذاشت. باید در آن راه حرکت کنیم.» (/۱۱/۱۳۶۹)
۱۶- اصلیترین مسأله نجات طبقات مستضعف است
در تنظیم برنامههاى کشور، اصلیترین مسأله عبارت است از رفع فقر و محرومیت و نجات طبقات مستضعف و محروم و پابرهنگان؛ که از تبعات دوران ستمشاهى و آثار سلطهى بیگانگان است. همهى برنامههاى اقتصادى و تولیدى و سازندگى و رونق اقتصادى، باید به این هدف متوجه باشد و تنها در این صورت است که این برنامهها، درست و قابل قبول است.»( ۰۷/۰۳/۱۳۷۱
۱۷- مستصعفین؛ وفاداران ِ دیروز و امروز و فردا
قشرهاى مستضعف، قشرهاى فقیر و ضعفاى مردمند که نیروهاى وفادار و ماندگار انقلاب و امام و دولتهاى مختلف بودهاند و هستند و خواهند بود. عزیزانى که انشاءالله در آیندهى نزدیک مسؤولیت بر عهده میگیرند، باید هرچه میتوانند از این ذخیرهى دائمى استفاده کنند و تا آنجا که قدرت دارند، براى آنها خدمت و کار کنند.» (۱۲/۰۵/۱۳۷۶)
۱۸- مسئولان زندگی مستضعفین را آسان کنند
مسؤولان باید دنبال عدالت و دنبال آسان کردن زندگى براى طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه باشند. مراد کسانى است که در روز خطر این مملکت را نجات دادند و اگر خداى نکرده بار دیگر خطرى این مملکت را تهدید کند، باز هم همین جامعهى کارگرى، همین معلمان، همین قشرهاى محروم و همین کارمندانى که از لحاظ درآمد در سطوح پایینى قرار دارند، میروند دفاع میکنند و سینه سپر میسازند.»( ۱۴/۰۲/۱۳۷۹)
انتهای پیام/45
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال
برنامه گشتهای بازرسی از سطح بازار خمام مرتب انجام می شود