1. مصیبت قدیمی فلسطین. خط مقدم لبنان. عراق پا در هوا. سوریهی تحت فشار. ترکیهی مدعی اسلام راستین. عربستان خفقان پرور و آتش زیر خاکستر. در شمال ایران، آذرباییجان مسلمانکش و در جنوب، بحرین شیعهکش. افغانستان …، پاکستان چندپاره. حال برویم کمی آنطرفتر. مستضعفان امریکای لاتین. مسلمانان دورافتادهی چین. گشنگان آفریقا. فاجعهی میانمار و …
موارد بالا و تعداد دیگری از مثالهای مشابه، میتواند و باید از دغدغههای مسلمان امروزی باشد. دغدغههایی که همهی فضای جهانی را پر کرده، اما به خاطر جام ملتهای اروپا و المپیک و صدتا مسابقهی بزرگ و کوچک دیگر و عدم پوشش رسانهای این دردهای انسانی، از جلوی چشم خیلیها کنار رفته است. از صدا و سيماي آقاي ضرغامي كه ديگر خيلي وقت است قطع اميد كردهايم. براي آنها مسابقات المپيك و دعواي رويانيان و فتحالله زاده مهمتر از همهي اينها است.
2. اما این روزها، هر جا که میرویم، سوال اصلی این است که “چه باید کرد؟” افطاری که میرویم، میزبان میگوید: «فیلمهای میانمار را دیدهای؟ آقا! چه کار میشود کرد؟» افطاری که میدهیم، مهمان میگوید: «اینکه نمیشود. دست روی دست گذاشتهایم، دارند بچه مسلمانهای سوریه را میکشند.» سر کار، حرف از برنامهریزی برای راهپیمایی و نمایشگاه عکس کشتگان میانمار است. پستهای وبلاگها و شبکههای اجتماعی هم، همینطور.
انگیزه و تشنگی برای انجام کاری که درد مصیبتزدگان عالم را تسکین دهد، در بین حزباللهیها فراوان است. اما وقتی حرف از “چه کار کنیم؟” میشود، یا ابهام است که در ذهن جولان میدهد و یا راهکارهای پیش پا افتاده و در بهترین حالت، کم اثر. شاید یکی از مهمترین دلایل این باشد که خیلی از ما نمیدانیم که دردهای فراملی و بینالمللی را چطور باید درمان کرد.
3. خدا لعنت کند این انگلیسیها را که وقتی قدرت اول دنیا بودند یک خطکش برداشتند و کرهی زمین را خط خطی کردند. اسمش را هم گذاشتند “مرز”. بعدش قانون تصویب کردند که هر کس باید درون مرزهای کشورش فعالیت کند و اگر میخواهد کار بینالمللی داشته باشد، حیطهی فعالیتش محدود و زیر نظر دولتها و سازمانهای بینالمللی است.
در نتیجه چه بخواهیم چه نخواهیم، فعلاً این وضعیت دنیاییست که در آن زندگی میکنیم. کاریش هم نمیشود کرد. خیلی خوب بود اگر میتوانستیم مرزها را برداریم و آزادانه و قانونی، هر وقت صدای مظلومی را شنیدیم، به کمکش بشتابیم. هر چند این یک فکر بلند مدت است و به درد امروز ما نمیخورد، ولی خوب است که برای دردهای دو سه دههی آینده، فکری به حال مرزهای ساختگی مظلومکش بکنیم.
4. وقتی در سال 1391 هجری شمسی مصادف با سال 2012 میلادی زندگی میکنی، یعنی باید بدانی که در عرصهی بینالمللی، این دولتها و نهادهای حکومتی هستند که بازیگران اصلاند و همهی اقدامات جهانی یک فرد، باید از کانال دولت متبوعش عبور کند. یعنی من و شمای امروزی باید بدانیم که اگر قرار است صدای فریاد عدالتخواهی ما به شکل موثرش، گوش بقیهی دولتها و سازمانهای بینالمللی را خراش بدهد تا ایشان تکانی خورده و کاری واقعی برای مظلومان جهان بکنند (هرچند اینقدر کثیف هستند که هیچ وقت نمیکنند) این دولت ماست که نقش اصلی را بر عهده دارد.
این حرف به معنی این نیست که من و شما، مستقل از دولتمان نمیتوانیم هیچ کاری در عرصهی بینالمللی انجام دهیم. میتوانیم، اما نه چندان موثر و نه چندان گسترده. اصلیترین کاری که ما به طور مستقل از دولت میتوانیم انجام دهیم، فعالیت رسانهای و سایبریست. راهپیمایی راه بیاندازیم، نمایشگاه راه بیاندازیم، شبکههای اجتماعی سایبری را پر کنیم، اگر بتوانیم برنامهی رادیویی و تلویزیونی بسازیم و کارهایی از این دست. کارهایی که لازم است و باید بشود و در آن شکی نیست. اما یک سوال: آیا این کارها کافیست؟
5. به اتفاقات بینالمللی چند سال اخیر نگاه کنید. مثلاً بحرین. در کنارش به جنبشهای سایبری و تبلیغاتی ما. این جنبش باید میشد، اما چه نتیجهای داشت؟ آیا وبلاگ نویسی و کارهای تبلیغی و رسانهای ما، توانست جلوی کشته شدن حتی یک شیعه در بحرین را بگیرد؟ آیا راهپیماییهای ما توانست افکار عمومی در خواب زمستانی رفتهی جهانی را بیدار کند تا آنها به دولتهایشان فشار بیاورند و مانع کشتار شیعیان بحرینی شوند؟
لب کلام این است که اگر فکر میکنیم میشود با کارهایی از این دست، جلوی ظلم را گرفت باید بدانیم که در اشتباه هستیم. هرچند من و شما باید در شبکههای اجتماعی و فضای تبلیغاتی، وارد شده و ظلمهای جهانی را فریاد بزنیم، اما باید بدانیم که این کارها، باعث نمیشود مظلومی، از زیر بار ظلم بیرون بیاید. اگر میخواهیم کارمان نتیجه داشته باشد و حقیقتاً در نقاط مختلف جهان مثل سوریه، کشتار مردم بیپناه متوقف شود، راه اصلیاش این نیست.
6. “چه باید کرد؟”
من و شمای ایرانی، وقتی ظلم به مردم سایر نقاط جهان را میبینیم، زمانی باید دلمان به حال آنها بسوزد و به فکر راهکاری باشیم که داریم توی مملکتمان، رئیس جمهور و نمایندهی مجلس انتخاب میکنیم. زمان برنامهریزی برای مستضعفان عالم، آن وقتیست که کاندیداها، با انواع و اقسام شعار و ادعای کلی و غیرعملیاتی جلو میآیند و هیچ کس در بین من و شما پیدا نمیشود که از یکی از آنها بپرسد: فلانی، اگر تو رئیس جمهور شدی و در یک نقطه از جهان، صدای مظلومی بلند شد، وزرات امور خارجهات چه میکند؟ آیا بعد از کشتار مردم، تازه از خواب بیدار شده و به فکر تأسیس کنسولگری میافتد؟ آیا نهایت تنبیهی که برای حامیان ظلم جهانی در نظر میگیرد، این است که آنها را برخلاف عرف دیپلماتیک به همایشها و نشستهای بیخاصیت دعوت کند؟
اگر قبول داریم که اقدام موثر در عرصهی بینالمللی توسط دولتها صورت میگیرد، باید زمانی که در کشورمان دولت تشکیل میشود به فکر روز واقعه باشیم و ببینیم برنامهی دولتی که قرار است نمایندهی فریاد عدالتخواهی ما در عرصهی جهانی باشد، برای دستگیری از مظلومان جهان چیست؟ وگرنه، اگر ما آن روزها را در خواب باشیم و هنگام قطعه قطعه شدن مسلمانان شروع به فعالیت سایبری کنیم، بدانیم که داریم خودمان را گول میزنیم و شاید تنها برای فرار از عذاب وجدان، دست به این کارهای کم خاصیت میزنیم.
7. “چه باید کرد؟”
بیاییم نماینده و نایبمان در عرصهی بینالمللی را از این تنبلی و کمکاری بیرون بیاوریم. دوست من، اگر از دیدن فیلم کشتار مسلمانان میانمار، فریادی در گلو داری، این فریاد را در کنار عرصهی رسانهای، سایبری و تبلیغی، بر سر وزارت امور خارجهات بزن که به جای تو باید توی دهن دولت میانمار بزند، اما فعلاً به فکر تأسیس کنسولگری در آنجاست و آنقدر دیر هنگام این کار را شروع کرد و موضع جمهوری اسلامی را در این خصوص اعلام ننمود که رهبر انقلاب مجبور شد وظیفهی معطل ماندهی این وزارتخانه را انجام دهد و بفرمایند که نظر ما در خصوص این جنایت چیست؟
دوست من، اگر نگران وضعیت سوریه هستی، اگر نگران مسلمانان آذرباییجان هستی، اگر از دیدن تکه تکه شدن نوزادان شیعی بحرینی تحملت را از دست دادهای، نمایندهات در عرصهی بینالمللی را از خواب بیدار کن. اوست که باید “اقدام موثر” انجام دهد. این وزارت امور خارجهی ماست که باید جای من و شما، به این دردها رسیدگی کند، چون وظیفهاش همین است. چون به خاطر همین ایجاد شده.
نمایشگاه و راهپیمایی و فعالیت رسانهای و سایبری جای خودش. اگر دنبال “اقدام موثر” میگردید، کلیدش در دستان وزارت امور خارجهی ماست. اگر میخواهید برای مظلومان دنیا کار واقعی انجام دهید، باید برای دولت و وزارت امور خارجه فکری کنید.
نظری ثبت نشده است