تجارب تاریخی، سرمایه بزرگی برای حرکت رو به جلو و پیشرفت هر فرد یا جامعهای است که دغدغه رشد و کامل شدن را داشته باشد، بهشرطی که آن فرد یا جامعه از آن واقعه بهدرستی آگاهی يابد و بدون پیشداوری و ذهنیت غلط در آن نیک بنگرد و آموزههای لازم را از آن دریافت کرده و چراغ راه خویش نماید.
حوادث تلخ کوی دانشگاه در تیر ماه سال 1378 و خردادماه 1388 از جمله رخدادهایی است که علیرغم داشتن نقاط اشتراک و همچنین تفاوتهای خاص هر یک، کمتر واقعیت و اصل آنها معلوم شد و اندک افرادی بهدور از پیشداوری به آنها نگاه درستی کردند تا ابعاد متفاوت آن را برای عبرت اندوزی و درسگیری مورد دقت و توجه قرار دهند، امری که در سطور بعد سعی گردید تا بهدلیل حضور بیواسطه در هردوی این حادثهها و مواجهه مستقیم با اصل واقعیت آنها، به برخی از ابعاد آن اشاره گردد.
1. اصل حوادث کوی در سالهای 78 و 88 از تلخترین حوادث سالهای نه چندان دوری است که بزرگی فاجعه آن در سال 78 بهقدری بود که رهبر فرزانه انقلاب از آن تعبیر به خنجری در سینه خود كردند و در این سال و همچنین سال 88 نیز دستور پیگیری و برخورد با مسببین آن را صادر فرمودند؛ اما رفتارهای دوگانه مسئولان دستگاه اجرایی کشور در این دو واقعه کاملا متفاوت و متضاد بود تا جایی که وزارتخانههای کشور و علوم – بهخصوص معاونت سیاسی امنیتی وقت وزارت کشور – در سال 78 کانون توطئه و تهییج دانشجویان برای استمرار اعتراضات و پیگیری عدم فروکش نمودن جو و فضای متشنج آن بود، در حالیکه در سال 88 حل سریع موضوع در دستور کار این دو وزارتخانه و دغدغه اصلی مسئولان آن بود و تحقیقا از این امر بهعنوان یکی از علل جمع شدن حادثه تلخ کوی دانشگاه علیرغم وجود زمینه بیشتری برای ادامه آن در سال 88 میتوان نام برد.
2. گرچه در سال 78 شروع اعتراض دانشجویی بهعلت بستن روزنامه سلام بهخاطر انتشار سندی مجعول و نادرست بود و در سال 88 آغاز آن اعتراض به نتایج انتخابات ریاستجمهوری، اما اصل ماجرا بهرهبرداری نادرست احزاب و جریانات سیاسی بود که بهعلت پتانسیل بالای موجود در محیطهای دانشجویی و خاصه تراکم آن در مجتمع خوابگاهی کوی دانشگاه، همیشه از آن بهعنوان یک پشتوانه اساسی و یک ظرفیت جدی در رسیدن به مقاصد خویش، استفاده نمودهاند. کافی است که برای پیبردن بهدرستی این موضوع به مصاحبهها و مقالات منتشر شده در روزهای منتهی به این دو رخداد تلخ و حضور سرکردهگان این جریانات و اظهاراتشان بهویژه در سال 78 در کوی دانشگاه توجه گردد تا عمق سوءاستفاده آنها را برای جبران کاستیهایشان معلوم سازد. لذا یکی از آموزههای این دوحادثه پرهیز از نگاه ابزاری صرف به دانشجویان توسط جریانات سیاسی و ضرورت هوشمندی دانشجویان از ابزاردست شدن و استفاده نادرست احزاب و گروهها از آنها برای رسیدن به اهداف و اغراضشان است.
3. صرف نظر از اینکه تیر ماه، فصل امتحانات دانشجویان در دانشگاههاست و محیطهای خوابگاهی محل آرامش و استراحت آنها و شروع اعتراضات با جمعی بسیار محدود چند ده نفره در هر دو حادثه در برابر حضور چندین هزارنفره دانشجویان در این خوابگاهها محل اشکال بوده – گرچه مطلوب آن است که اعتراضات در محیطهای غیرخوابگاهی انجام پذیرد – اما انتقاد جدی بهنحوه اعتراض و گرفتن به اصطلاح گروگان از نیروی انتظامی و ایجاد بلوا و آشوب در خیابان مجاور کوی دانشگاه و تخریب اموال عمومی مردم و سلب امنیت از شهروندان ساکن در آن منطقه است که با هیچ یک از ضوابط کار جنبش دانشجویی همخوانی ندارد؛ تکرار این انتقاد برای نیروی انتظامی است که به غلط وارد کوی شده و به ضرب و شتم دانشجویانی پرداخته که عمده آنها هیچ نقشی را در این حوادث نداشتند. از این منظر هم فعالین عرصه دانشجویی نیاز به فراست و هوشمندی لازم داشته تا ضمن نقد پدیدههای مختلف در صورت نیاز، اعتراضی در چهارچوب ضوابط داشته و راه افراط و تفریطهای احتمالی را ببندند و هم مسئولان انتظامی میبایست ضمن بالا بردن سعه صدر خویش با آموزش مستمر و درست نیروهای عمل کننده، اشراف نسبت به عملکرد آنها و برخورد با عوامل خطاکار خود، زمینه این حوادث بسیار غلط و غیرقابل باور را از بین برده و مثل بسیاری از رخدادها با کنترل درست در صحنه مانع از وقوع اینگونه حوادث گردند؛ ضمن اینکه با اشراف بر محیط، جلوی برخی افراد که بیحساب و بدون توجه به اقتضائات محیطهای دانشجویی مواجهه احساسی را دنبال میکنند را باید گرفته تا موضوعی خارج از روال درست و مطلوب رخ ندهد.
4. در هر دو مورد غلبه با شروع کار دانشجویی بود اما ادامه کار، بهویژه در سال 78 که چندین روز ادامه پیدا کرد توسط عناصر فرصت طلب خارج از دانشگاه و بعضا توسط افراد نابابی دنبال شد که نه دغدغه دانشجو جماعت را داشتند و نه چارچوبهای اخلاقی دانشگاه و دانشجو را رعایت ميكردند، آنها سعی میکردند که فضا را ملتهب نموده و با آشوب و تخریب فضا را متشنج کرده و نظم و امنیت عمومی را برهم زنند. یکی از نقاط ضعف این حوادث عدم برخورد قاطع با اراذل و اوباشی بود که بر زمینه اعتراض کار دانشجویی سوارشده و با التهاب آفرینی کنترل کار را از دست دانشجویان خارج نمودند تا جایی که صحنهگردانی آنها لحظه به لحظه بیشتر شده بود، اما کمترین شنیده نیز از دستگیری و برخورد قانونی با آنها اعلام نشد، در اینخصوص خاصه دستگاههای امنیتی و انتظامی مسئولیت دارند که میبایست اطلاعرسانی درستی پیرامون عملکرد خود داشته و در صورت اهمال با مسببین آن برخورد نمایند، علاوه بر اینکه کنترل صحنه و جلوگیری از حضور عوامل غیرقابل کنترل و احساسی در صحنه، کار را پیچیدهتر و غیرقابل حل خواهد كرد بنابراين میبایست با آن نیز مواجهه درست و با تدبیر داشت.
5. خسارتهای رخ داده اعم از معنوی و مادی غیرقابل جبران است. حیثیت دانشجو و دانشگاه و ضرب و شتم و هتک حرمت انجام گرفته به آنها از یک سو و از سوی دیگر قانون شکنی و سلب امنیت شهروندان و اهانت و درگیری با حافظان نظم و امنیت عمومی، چیزی نیست که به راحتی بتوان از کنار آن گذشت، باید دقت کرد که اقدامات و چگونگی اعتراض انجام پذیرفته نادرست بوده و پاسخی غلطتر از اصل اعتراض را نیز بهدنبال داشته است که محصول هر دو هزینه سنگینی را برای نظام اسلامی داشته است. پس لازم است دقت شود که لزوما شروع کار به معنی توان اداره و ادامه درست آن نیست و از طرفی عواقب برخورد نادرست با یک عارضه نیز غیر قابل جبران بوده و هیچ توجیه و دفاعی را بهدنبال نخواهد داشت لذا باید زمینه بروز اینگونه وقایع را با بالابردن سطح بینش عزیزان ارتقاء داده و برای هر اقدام دانشجویی نیز تمهیدات لازم توسط خود آنها و مسئولان دانشگاه، صورت پذیرد تا کار بهدست دانشجو و با رعایت ضوابط انجام پذیرد و همچنین مواجهه با دانشجویان نیز باید کاملا فنی و با سعه صدر و درچهارچوب قانون و براساس عرف دانشجویی انجام گیرد تا شاهد وقوع حوادثی از این دست نباشیم.
6. هر اقدامی را میتوان قطعهای از یک نقشه جامع و بزرگتری دید که بیتوجهی به آن درگیر شدن با عوارض و حاشیهها و بازماندن از متن ماجرا را به دنبال خواهد داشت. اصل فتنه رخ داده در سال 88 و ریشه ده ساله آن به تعبیر مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، چیزی نیست که بتوان بر آن چشم بست. اگرچه هدایتهای رهبر فرزانه انقلاب و بصیرت و آگاهی ملت رشید ایران با حضور میلیونی در 23 تیر سال 78 و همچنین در سال 88 سبب برونرفت از مشکلات و تهدیدات تحمیل شده به نظام اسلامی و اصل انقلاب شد اما جنبش دانشجویی بهعنوان یکی از پیشتازان انقلاب اسلامی و حافظان آن و عوامل انتظامی بهعنوان خدمتگزاران عزیز این مرزوبوم باید دقت صدچندان داشته باشند که دشمن بیدار و هوشیار است و برای هر یک از اقدامات هرچند اندک ما برنامهریزی وسیعی را دارد؛ چه رسد به موضوعاتی همچون رخداد تلخ و فاجعهبار کوی دانشگاه که بیشک بیشترین سود را از آن خواهد برد، به همین جهت باید کوشید از بروز چنین حوادثی جلوگیری کرده و در صورت وقوع اولیه با سرانگشتان تدبیر آن را حل نمود تا نیازی به گشودن گرهها، به طرق غیر عادی نباشد
درباره حوادث تلخ كوي دانشگاه در تيرماه سال 78 و خرداد ماه 88
تجاربی تلخ برای آیندهای روشن
حوادث تلخ کوی دانشگاه در تیر ماه سال 1378 و خردادماه 1388 از جمله رخدادهایی است که علیرغم داشتن نقاط اشتراک و همچنین تفاوتهای خاص هر یک، کمتر واقعیت و اصل آنها معلوم شد و اندک افرادی بهدور از پیشداوری به آنها نگاه درستی کردند تا ابعاد متفاوت آن را برای عبرت اندوزی و درسگیری مورد دقت و توجه قرار دهند، امری که در سطور بعد سعی گردید تا بهدلیل حضور بیواسطه در هردوی این حادثهها و مواجهه مستقیم با اصل واقعیت آنها، به برخی از ابعاد آن اشاره گردد.
نظری ثبت نشده است