مصطفی ابراهیمی*؛ در شرایطی که تورم افسار گسیخته ی حاکم بر کشور بر آحاد جامعه فشار بسیاری وارد کرده و تقریبا کسی را نمی توان یافت که از وضع حاضر گله مند نباشد و تحقیقا چیزی از محبوبیت دولت هم باقی نمانده، بهت آور است که در همین اوضاع مجددا شاهد اجرای طرحی باشیم که به صورت یکباره و گاز انبری اقدام به سهمیه بندی و افزایش سه برابری قیمت بنزین نماید!
قصد کالبد شکافی شعارها و ادعاهای مطرح شده توسط دولت فعلی در جریان انتخابات ۹۲ و ۹۶ را نداریم؛ چرا که همگان از بی اعتباری و رنگ باختگی آنها آگاهند، اما روی سخن با خود کارشناس پندارهای تیمِ پر مدعای اقتصادی و البته امنیتی دولتی است که اینچنین اقدام به شوک درمانی اقتصادی در این شرایط خاص اقتصادی و امنیتی نموده و سخت بتوان باور کرد که از تبعات آن مطلع نبوده باشند.
از منظر پژوهشی موضوع سهمیه بندی بنزین و واقعیتر سازی قیمت و مدل های اجرایی آن اعم از اختصاص بنزین به هر فرد ایرانی تا اختصاص بنزین به هر خودرو تا کلا اخذ مالیات از خودروها به نسبت ارزش هر خودرو به طور سالانه به جای گران کردن و سهمیه بندی بنزین؛ محل بحث های فراوانی است، اما از زاویه نگاه مولفه ی امنیت و امنیت پژوهی اینکه در واپسین ماه های سال جاری که با دو اتفاق بزرگ ملی راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن و یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه مواجهیم و به جهت نمایش اقتدار ملی و تقویت امنیت ملی، نیازمند حضور پرشورتر مردم هستیم و جلب هر چه بیشتر اعتماد عمومی یکی از ضروریات فوق العاده محسوب می گردد.
عجیب است که این از درک امنیتی ترین کابینه ی بعد از انقلاب به دور بوده و در کمال کج سلیقگی (اگر نگوییم غرض ورزی) در این برهه حساس اقدام به اجرای غافلگیرانه ی طرح مزبور می نمایند و این چنین با سمباده ی بی تدبیری (اگر نگوییم غرض ورزی) بر روح و روان و جسم خسته و زخمی مردم می کشند و دیدیم آنچه بر حال و روز کشور گذشت و فرصت را برای تسویه حساب ها و آشوب طلبی ها فراهم کرد و چه خانواده ها که داغدار شدند و چه افرادی که مال و اموالشان نابود شد و چه بی گناهانی که از کار بیکار شدند.
به هر جهت اجرای این طرح تنها نان و آبی برای دولت فراهم کرد و دستاوردی که برای مردم داشت همان “تقریبا هیچ” معروف است! البته دیگر دستاورد مهم برای بدخواهان، به آتش کشیدن اندک اعتمادیست که مردم به دولت داشتند و دارند که آنهم با اصرار بر اجرای غلط این طرح، بیم آن می رود که این بی اعتمادی را به سمت و سوی نهادینه شدن در اذهان و قلوب مردم سوق دهد که خود خطری بلقوه و قابل تامل است.
*فعال دانشجویی
نظری ثبت نشده است