عدم اقبال به جريان اصلاحات آن قدر فضاي تيره و تاري را براي آنان رقم زده كه ناچار شدهاند براي تبليغات رسانهاي، مهرههاي دست چندم و حتي زنان را نيز وارد معركه كرده تا بلكه از اين راه محبوبيتي كسب كنند.
به گزارش خوبان به نقل از بولتن نیوز، يكي از اين مهرههاي دست چندم، زهرا اشراقي است كه تحت پوشش نوه امام خميني و البته به نفع اصلاحطلبان وارد گود شده است. البته خواهر وي، نعيمه اشراقي نيز با همين انتساب به امام خميني در ماههاي اخير اظهارنظرهاي زيادي داشته است.
چند روز پيش زهرا اشراقي كه همسر محمدرضا خاتمي، از اصلاحطلبان تندرو است در مصاحبه با يكي از رسانهها، وضع كشور را “بحراني” نشان داده و بيان كرد: وضعيت کشور را همه میدانند، وضعيت بحرانی است، ما الان لبه پرتگاه هستيم. به هر حال سياستمداران ما بايد بجنبند، هر چه يک مقدار دير شده است. شايد فکر میکردند ما می توانيم مستقل کار کنيم و به دنيا نيازی نداريم. تعارف نبايد کرد همانطور که آنها ممکن است به ما نياز داشته باشند، ما هم به آنها نياز داريم.
اگر چه وي منظور از وضعيت بحراني را بيان نكرد كه چيست اما در ادامه، در اظهارنظري مضحكانه، حتي آلودگي هوا را هم به دولت احمدي نژاد و تحريمها نسبت داد و گفت: يک سری کارها و شعارهايی را که آقای احمدینژاد داد، برای کشور تبعات داشت، داريد میبينيد تحريم اثر خودش را گذاشته است. مگر میتوانيد بگوييد اثر نگذاشته است؟ مثلا آلودگی هوای تهران که دليل آن تحريم و بنزين بدی است که الان وجود دارد. اين آلودگی را بايد مرگ خاموش ناميد، يعنی ما که در تهران هستيم هر روز داريم سم استنشاق میکنيم. اکثر افرادی را که من میبينم و از جمله خودم کاملا میفهمم که سرب هوای تهران مانع فعاليت میشود و بر روح و جسم اثر میگذارد. اينها همه اثر تحريم است.
اينكه چه ارتباطي بين احمدينژاد، آلودگي هواي تهران و تحريم ها وجود دارد، مسألهاي است كه خانم اشراقي آن را «كشف كرده اند» و در نوع خود جالب است و اي كاش اين نظريه سياسي- اكونوميستي خود را حداقل كمي بيشتر توضيح مي دادند تا ما هم چيزي دستگيرمان شود.
در ادامه وي البته منظور اصلي خود از اين آسمان و ريسمانبافي را مشخص كرده و معتقد است چاره كار در اين است كه مجددا اصلاح طلبان روي كار بيايند. او مي گويد: اگر همين افراد با همين تفکر باشند، هيچ وقت مشکلی حل نخواهد شد. چون اين تفکر، تفکری نيست که بخواهد ايران پيشرفت بکند و صلح و آرامش باشد. تنها راهش اين است که اصلاحات را بپذيرند. نمیخواهم بگويم شخصی مثل آقای خاتمی ولی بايد چنين وزنهای سر کار باشد تا بتواند ايران را از اين وضعيت بحرانی که دارد، نجات دهد.
ارتباط بين «اصلاح طلبان» و «آرامش» در حالي از سوي خانم اشراقي مطرح شده كه اتفاقا بيشترين دوران ناامني و بحران هاي عديده كشور در زمان دولت اصلاح طلبان رقم خورد به طوري كه سيدمحمد خاتمي، رئيس جمهور وقت، اذعان كرد كه هر 9 روز، يك بحران در كشور وجود داشت.
ماجراي فتنه كوي دانشگاه در سال 78 كه نسخه فشرده فتنه ده سال بعد در سال 88 بود، تنها يك قلم از اقدامات بحرانزا و آشوبطلبانه اصلاحطلبان بود كه براي چندين روز وضعيت تهران را از وضعيت طبيعي خارج كرد. ماجراي تحصن در مجلس، قتل هاي زنجيره اي، اصلاح قانون مطبوعات، واقعه خرم آباد، ماجراي انتخابات مجلس ششم، نامه جام زهر به رهبري، تعطيلي همه مراكز هسته اي ايران و پشت پا زدن به منافع ميليون ها ايراني و امثالهم موضوعاتي است كه همه در دوران دولت و مجلس اصلاحطلبان اتفاق افتاد و اگر نبود درايت و هوشياري ناخداي كشتي انقلاب و حضور بههنگام مردم، يقينا چيزي از انقلاب اسلامي باقي نمي ماند. كارنامه اصلاحطلبان در فتنه 88 اگر چه سياهتر از گذشته است و خيانتها و جنايتهايي كه آنان در مدت هشت ماه پس از انتخابات 88 انجام دادند، به مراتب ابعاد وسيعتري دارد اما به دليل آگاهي افكار عمومي از آن در اين مجال صرف نظر شده است. حال جالب آنكه خانم اشراقي صحبت از آرامش در كشور با روي كار آمدن اصلاحطلبان مي كند!
اشراقي البته به همين جا بسنده نكرد و انتخابات در ايران را هم زير سؤال برد و گفت: از وقتی که شورای نگهبان، حيطه را برای کانديداها تنگتر کرده است، هر کسی نمیتواند وارد عرصه انتخابات شود. مثلا انتخابات رياستجمهوری که در پيشرو داريم، اصلاحطلبان چه کسی را میتوانند معرفی کنند؟ به هر حال هر کسی را نمیتوانند معرفی کنند، چون فيلترينگی به اسم شورای نگهبان است.
منظور از «هر كس» در گفتار خانم اشراقي چيست؟ اگر منظور فتنهگراني است كه ماهها كشور را به آشوب كشاندند و حتي حرمتي براي «رأي 40 ميليوني مردم» هم قائل نشدند و ادعاي دروغين تقلب در انتخابات را مطرح كردند باشد، بايد هم شوراي محترم نگهبان اجازه ورود آنان به عرصه انتخابات را ندهد. و اصلا كدام سيستم سياسي است كه به براندازان و مخالفان و آشوبطلبان اجازه كانديدا شدن و شركت در انتخابات را مي دهد؟
اشراقی در ادامه حتي براي رسيدن به اهداف خود و در دفاع از آقاي هاشمي كه روزگاري او و همفكرانش او را عاليجناب سرخپوش مي ناميدند، دست به تحريف سخنان امام زده و در ادعايي بيان كرد: خود امام هم بارها گفته بودند آقای هاشمی ستون انقلاب است. من شنيدهام حضرت امام به آقای خامنهای گفته بودند هر وقت شما و آقای هاشمی دست در دست هم داشته باشید، اين انقلاب هست و هر وقت جدا شويد اين انقلاب هم میپاشد.
امام خميني كي و كجا فرمودند كه آقاي هاشمي ستون انقلاب است؟ نكند اين هم جزو آن دسته از خوابهاي طلايي اصلاحطلبان باشد كه هر از گاهي امام خميني به خواب اين حضرات آمده و نكتههايي ناشنيده به آنان مي گويد! خواب هايي كه البته فقط مخصوص اصلاحطلبان است و گويا امام تنها به خواب اين حضرات مي آيد!
بر فرض هم كه چنين ادعايي درست باشد (فرض محال) آيا اين سخن براي هميشه و تا ابد تداوم دارد؟ براي مثال امام خميني در اوائل نهضت و نيز ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي از آقاي منتظري تعاريفي كردند، اما بعدتر با چرخش فكري و عملي كه منتظري داشت، امام نيز نه تنها از وي رويگردان شد كه حتي مناصب سياسي وي را نيزملغي كرد. حال آيا مي توان كه آن تعاريف امام، همچنان پا بر جا بوده است؟
البته اين موضوع در مورد همه افراد صدق مي كند. مادامي كه افراد بر مبناي خط امام و انقلاب حركت مي كنند، مي توانند مورد توجه و استناد افكار عمومي قرار بگيرند اما زماني كه با اعمال خودشان، هم از نظام و هم از مردم فاصله گرفتند، يقينا نمي توانند محل رجوع مردم و نظام واقع شوند.
نظری ثبت نشده است