لازمبهذکر است گندم مورد استفاده در تراکنشهای اقتصادی به مرور زمان بهدست آمده و در شرایط عادی تأثیری در گندم غذایی شهر ندارد.
با توجه به فرض در نظر گرفته شده، بانکها عامل انتقال گندم شهروندان هستند، نه پول آنها. در این حالت ۲۰ % از گندم در دست مردم به صورت نقدی در بازار جابهجا شده و مابقی بدون خارج شدن از بانک میان افراد منتقل میگردد.
در حالت اول فرض کنید بانک گندمها را تحویل گرفته و بدون هیچگونه سرمایهگذاری مجدداً تحویل مردم دهد. به عبارتی گندم در انبارهای بانک بوده و از آن هیچ استفادهای نشود. در این حالت گویی دولت از ظرفیت بزرگی در شبکهی اقتصاد خود برای رشد آن صرفهنظر کردهاست.
در حالت دوم اگر بانکها گندم تحویل گرفته شده از مردم را به شکلهای زیر وارد شبکهی اقتصاد شهر نمایند، چه اتفاقی خواهد افتاد (این گندم متعلق به حسابهای جاری است نه سپرده)؟
۱ – پرداخت حقوق و ارائهی خدمات
مدیر شهر گندم موجود در بانک را گرفته و حقوق کارمندان خود و هزینهی خدمات شهروندان را از آن پرداخت نماید.
چنین عملی یعنی چاپ بدون هزینهی پول. یعنی رشد حبابگونهی شبکهی اقتصاد. یعنی دست کردن در جیب مردم برای پرداخت حق آنها. «یعنی خیانت». در چنین حالتی تورم ایجاد شده در حالی که درآمدها ثابت است.
(بدهی دولت به بانکها یعنی همین)
۲ – سرمایهگذاری اشتباه
بانک گندمها را بهگونهای هزینه نماید که نهتنها سودی حاصل نشده، بلکه بازگشت سرمایه هم رخ ندهد. در این فرآیند نیز به علت ورود سرمایههای جاری به بازار، شبکهی اقتصاد دچار تورم میشود. این حالت بهتر از حالت قبل است، زیرا تا حدودی درآمدها افزایش مییابد، اما میزان تورم بیشتر از رشد درآمدها است.
در چنین شرایطی اگر مردم گندم سپرده گذاشتهی خود در بانک را به هر دلیلی تقاضا نمایند، بانک گندمی برای آنها ندارد؛ بهعبارت سادهتر بانک ورشکسته میشود.
۳ – سرمایهگذاری صحیح
بانک با هماهنگی با مدیر شهر، از گندمها برای دادن تسهیلات اقتصادی به مردم (مشابه بخش قبل) استفاده نماید. بهعبارت سادهتر منابع تسهیلات اقتصادی هم حسابهای سپرده باشد، هم بخشی از حسابهای جاری (بانک بهعنوان یک بنگاه اقتصادی مستقل و بدون هماهنگی با مدیر شهر هرگز نباید وارد عمل شود، زیرا با توجه به حجم سرمایهای که دارد به راحتی میتواند فاجعهآفرین گردد (رسالت اصلی بانک مرکزی، مدیریت و هدایت صحیح همین سرمایهها است)).
در این حالت سرمایهگذاری صحیح سبب رشد درست شبکهی اقتصاد خواهد شد، اما این رشد نیز معمولاً با تورم همراه است. رشد حالت سوم به سبب واقعی بودن، همراه بالا رفتن سطح درآمدها اتفاق میافتد. در این حالت رشد درآمدها بیشتر از میزان تورم است. در مجموع چنین رشدی مورد استقبال اقتصاددانان است.
آنچه که در هر سه حالت مورد غفلت است، سرمایهی دارندگان حسابهای جاری است. بهعبارتی بانک از سرمایهی آنها برای رشد شبکهی اقتصاد استفاده کرده، در حالی که به صورت غیرمستقیم سبب کاهش ارزش سرمایهی آنها شده است؛ به عبارت دیگر رشد شبکهی اقتصاد، بالاتر رفتن حجم تراکنشهای اقتصادی را در پی دارد. میزان بیشتر تراکنشها یعنی میزان بیشتر گندم موجود در بازار. میزان بیشتر گندم یعنی کمارزشتر شدن نسبی آن. بهعنوان مثال فرض کنید قبل از سرمایهگذاری در تولید سوخت، ارزش اقتصادی هر بشکه سوخت معادل ۱۰۰۰ کیلو گندم است و بعد از سرمایهگذاری ارزش آن معادل ۹۰۰ کیلو گندم میگردد. پایین آمدن ارزش اقتصادی سوخت نسبت به گندم به معنای ارزان شدن آن در دنیای واقعی نیست، بلکه برعکس در اکثر موارد بهمعنای گران شدن گندم است. بهعبارت سادهتر رشد شبکهی اقتصاد معمولاً با تورم همراه است؛ لذا مقدار پول افراد در بانکها ثابت مانده، اما ارزش پول آنها کم گردیده است؛ بنابراین بانک بهصورت غیرمستقیم عامل کمارزش شدن سرمایههای مردم شده است.
پس راه حل چیست؟ سرمایهگذاری کردن یا نکردن؟
طبعاً راهحل سرمایهگذاری صحیح کردن است؛ اما حق مردم نیز باید ادا شود.
سؤال: شاید کسی راضی به سرمایهگذاری بانک با سرمایهی جاری موجود در حساب خود نباشد، آنگاه چه باید کرد؟
پاسخ: در این حالت سرمایه شخص برای بانک مشابه یک کالای باارزش است. فرد میتواند حسابی را با عنوان حساب امانات باز کند. در حساب امانات بانک حق هیچگونه استفاده از سرمایهی فرد را نداشته و مابهازای نگهداری از سرمایهی او، مبلغی را هر ساله از وی دریافت مینماید.
پیش از پاسخ به طریقهی ادا کردن حق مردم در حسابهای جاری، اگر اجازه دهید نقش سوم بانک، یعنی خدمات توضیح داده شود.
۱ – ۱ – ۱. خدمات
و، اما بخش سوم که همان خدمات است. دولت اگر خدماتی به شهروندان در قالب بانکها ارائه میدهد، حق مایهگذاشتن از جیب شهروندان را ندارد. بهعبارت دقیقتر منابع اقتصادی دولت یا منابع ملی هستند و یا مالیات. سرمایههای مردم متعلق به خود مردم است و دولت حق دخل و تصرف در آن را به بهانهی ارائه خدمات به شهروندان ندارد؛ لذا خدمات ارائه شده یا باید در قالب نقش تعادل عرضه و تقاضا ارائه گشته و دولت بهجای شهروند تسهیلات گیرنده سهم او را از منابع مالی خود بپردازد؛ و یا باید در قالب نقش انتقال قرار داده شده و تأثیر تسهیلات مذکور را در ارزش اقتصادی اجناس محاسبه کرده و معادل ارزش اقتصادی جدید را به شهروندان پرداخت کند. بهعنوان مثال تسهیلات مسکن. در این تسهیلات سود دریافتکنندگان وام باید کم باشد. حال اگر این وامها در قالب نقش ذخیرهسازی در نظر گرفته شود، باید از منابع مالی دولت سود سرمایهگذاران پرداخت گردد و اگر در قالب نقش انتقال در نظر گرفته شود، باید میزان معادل تورمی که در بازار مسکن رخ داده، دولت به دارندگان حساب جاری پول پرداخت نماید.
حال مسئلهی اصلی چگونگی پیادهسازی این سازوکار است؛ به عبارت دیگر این صحبتها شاید در مقام تئوری زیبا و بدون نقص جلوه کند؛ اما در مقام عمل چگونه قابلیت پیادهسازی دارد؟
۱ – ۱ – ۲. جمعبندی
رسالت بانک:
بانک یک سازمان خدماتی است. بهعبارت دقیقتر وظیفهی بانک راحتتر کردن زندگی برای مردم است، نه کسب درآمد.
نقش بانک:
بانکها دارای سه نقش در شبکهی اقتصاد هستند:
۱. ایجاد تعادل در چرخهی عرضهوتقاضا بهواسطهی تسهیلات اقتصادی
۲. فراهم نمودن بستر جابهجایی تراکنشهای اقتصادی و رشد شبکهی اقتصاد بهواسطهی تسهیلات اقتصادی
۳. فراهم نمودن بستر ارائهی خدمات اقتصادی بهواسطهی تسهیلات خدماتی
انواع حساب:
بانکها دارای سه نوع حساب هستند:
۱ – حساب سپرده
شخص با افتتاح این نوع حساب قصد دارد در فعالیتهای اقتصادی مشارکت نماید. بانک بهعنوان وکیل او در تعیین سهمش از سود عمل کرده و همچنین ضامن اعتبار فرد دریافتکنندهی تسهیلات نیز میباشد.
۲ – حساب جاری
شخص از سرمایهی موجود در این حساب برای فعالیتهای اقتصادی جاری خود استفاده مینماید. شخص با افتتاح این نوع حساب برایش شرکت کردن و یا نکردن بانک در فعالیتهای اقتصادی مهم نیست.
بانک از سرمایهی این فرد بهمنظور فعالیتهای اقتصادی استفاده مینماید، اما هر موقع که فرد به پول خود نیاز داشت، سرمایهی او را در اختیارش قرار میدهد.
۳ – حساب امانات
فرد با افتتاح این حساب برایش مهم است که از سرمایهاش در هیچ فعالیت اقتصادی استفاده نشود. بانک هیچگونه دخلوتصرفی در سرمایهی این شخص نداشته و سالانه مبلغی را بهعنوان حق نگهداری از وی دریافت میکند.
تسهیلات بانک:
بانکها دارای دو نوع تسهیلات هستند:
۱ – تسهیلات اقتصادی
این نوع تسهیلات در زمینههای مشخص و به میزان مشخص به فعالان اقتصادی پرداخته میشود.
منابع این تسهیلات یا از حسابهای سپرده تأمین میشود و یا از حسابهای جاری. سود حاصلشده از حسابهای سپرده به صاحبان آن پرداخت شده و سود حاصلشده از حسابهای جاری به بانک تعلق میگیرد.
۲ – تسهیلات خدماتی
وامهای ازدواج و تا حدودی وامهای مسکن از این نوع تسهیلات هستند. سود کم و عدم سپردهگذاری اولیه (یا مدت کم سپردهگذاری) از مشخصههای بارز این نوع وامها است.
منابع این وامها اگر حسابهای سپرده باشد، میزان سود حاصل شده از زمینهی سرمایهگذاری آن توسط بانک تخمین زده شده و باید سهم سپردهگذاران از منابع مالی دولت پرداخت شود.
منابع این وامها اگر از حسابهای جاری باشد، میزان تورم حاصل شده از آن محاسبه شده و معادل ارزش ریالی آن باید به صاحبان حسابهای جاری توسط دولت پرداخت شود.
ایرادات بانک:
۱ – عدم مدیریت و هدایت صحیح سرمایهها
امروزه بانکها بیشتر بهجای اینکه هدفشان خدمات و توسعهی شبکهی اقتصاد باشد، هدفشان دادن وام بیشتر و درآمد و سود بیشتر است. دادن وام به هر قیمتی و در هر زمینهای و به هر مقداری.
۲ – عدم ضرر هنگام ایجاد تورم
بانکها تورم را ایجاد کرده در حالی که خود هیچگونه ضرری از ایجاد آن نمیبرند. بهعبارتی با سرمایهگذاری سرمایههای موجود در حسابهای جاری، عامل ایجاد تورم شده در حالی که بههیچعنوان پاسخگو نیستند.
۱ – ۲. راه حل
با فرض اینکه بانک مسؤولیت پرداخت خسارت صاحبان حسابهای جاری را بر عهده بگیرد، در شبکهی واقعی بینهایت تراکنش اقتصادی و بینهایت تنوع معاملاتی وجود دارد. در این شبکه چگونه میتوان تأثیر هر تراکنش را بر تراکنشهای دیگر محاسبه نمود؟ حتی بافرض محاسبهی تراکنشها و تأثیرها چگونه میتوان معادل ریالی آن را بهدست آورده و به مردم پرداخت کرد؟
در علوم مهندسی زمانی که صحبت از تنوعهای زیاد در ورودی مطرح میگردد، دستهبندی پاسخ مسئله را روشن میکند و زمانی که از غیرخطی بودن سیستم حرف زده میشود، تقریب زدن و یا خطی کردن آن راه حل مسئله است. به عبارت دقیقتر تنوعهای زیاد تراکنشهای اقتصادی را باید دستهبندی نمود و تأثیر تراکنشها بر یکدیگر را باید تقریب زد.
در این مرحله باید پرسید کدام دستهبندی و کدام تقریب؟
۱ – ۲ – ۱. دستهبندی
چنانچه پیشتر بیان شد، شبکهی اقتصاد را میتوان به سه بخش تولید، انتقال و توزیع و عرضه تقسیم نمود. آنچه که واضح است بخشهای دوم و سوم همان محصولات بخش تولید را انتقال داده، توزیع نموده و عرضه میکنند (البته لازمبه ذکر است برخی از بخشهای تولید به انتقال و یا توزیع نیازی ندارند مانند تولید نان توسط نانواییها)؛ بنابراین اگر قسمتهای مختلف بخش تولید مشخص گردد، بهطریق اولاً بخشهای مختلف انتقال و توزیع و عرضه مشخص گشته و میزان کل تراکنشهای مربوط به هر قسمت قابل برآورد کردن است.
بخش تولید را میتوان ابتدا به سه سطح تقسیم کرد. سطح اول تولید فکر، ایدئولوژی و استراتژی مدیریتی است. این سطح تولید قابل ارزشگذاری نبوده و کشورها در راهبردهای کلان خود جهت توسعهی کشور خود و یا نفوذ و سلطه بر کشورهای دیگر از آن استفاده میکنند؛ بهعنوان مثال استراتژی کشور آمریکا برای نفوذ در ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم. البته این نوع تولید وجوه دیگری هم دارد؛ مانند طریقهی محور قرار دادن دلار آمریکا برای تراکنشهای اقتصادی بینالمللی. این سطح تولید نه قابل شناسایی است و نه قابل ارزشگذاری؛ اما تأثیر مستقیمی در سرعت رشد سطوح دیگر دارد.
سطوح دیگر تولید را میتوان به دو بخش خدمات و کالا تقسیم کرد. خدمات آن دسته از تولیدات هستند که دارای ارزش یا هزینهی اقتصادی بوده و شکل عینی و فیزیکی ندارند. خدمات در یک نگاه کلی به چهار بخش علم، فرهنگ، اقتصاد و حیات تقسیم میشود. منظور از حیات، خدماتی است که مربوط به زندگی روزمره مردم میشود. این خدمات را میتوان با توجه به شکل فوق دستهبندی نمود.
همچنین دستههای مختلف تولیدات کالا را میتوان به سه دستهی معدنی، طبیعی و صنعتی تقسیم کرد. جزئیات هر یک از بخشها در این قسمت حتی تا ریزترین حالت به صورتهای مختلف و در استانداردهای مختلف مشخص شده است. یکی از جامعترین این استانداردها، استاندارد [ISIC]است. متن اولیهی این طبقهبندی در سال ۱۹۴۸ توسط شورای اقتصادی، اجتماعی سازمان ملل پذیرفته شد و و این سازمان استفاده از آن را به کشورهای عضو توصیه نمود. این متن در سالهای ۱۹۵۸، ۱۹۶۸، ۱۹۸۹، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۸ مورد بازنگری قرار گرفته است.
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال
برنامه گشتهای بازرسی از سطح بازار خمام مرتب انجام می شود