شاید نوشتن از یارانههای نقدی، به موضوعی تکراری و خسته کننده تبدیل شده است! در این مدت، انتقاد از این رویه و اشاره به پیامدهای منفی آن به اندازهای از سوی کارشناسان و تحلیلگران زیاد بوده که دیگر تقریباً هر ایرانی میتواند ساعتها درباره اثرات منفی تزریق نقدی یارانه به اقتصاد کشور، سخنرانی کند؛ اما این موضوع آنقدر جنبههای گوناگون و متعددی را شامل میشود که نگاه به آنها، شاید هیچگاه تکراری نباشد، به ویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهور.
به گزارش خوبان به نقل از تابناک، هدفمندی یارانهها، هر معنایی که داشت، معنای هدفمندی را در اجرا نداشت. حذف سوبسید یا یارانه از روی حاملهای انرژی و کالاهای مصرفی، تبدیل به پول نقدی شد که در دست دولت قرار گرفت و ابزاری برای دولت برای پیشبرد…؛ اصلا هر چه شما از آن منظور میکنید.
بارها درباره افزایش یارانه نقدی شنیدیم؛ حتی تا جایی که گفته میشد قرار است دولت از مابهالتفاوت نرخ مرجع و آزاد ارز به افراد یارانه پرداخت کند، ولی آنچه در این میان جالب توجه است این که: این همه علاقه دولت برای پرداخت یارانه نقدی به افراد و افزایش آن چیست؟
دهکهایی که تنها دهک بودند
در آغاز بحث هدفمندی یارانهها، قرار بر آن بود که دولت با برآورد کردن وضعیت زندگی افراد، جامعه را به دهکهای درآمدی گوناگونی بخشبندی کند و بر پایه میزان قدرت اقتصادی هر دهک و متناسب با آن یارانه نقدی به افراد بپردازد؛ البته در این میان، یک سهم برای تولید نیز در نظر گرفته شده بود که شما آن را فراموش کنید، چرا که دولت پیش از شما آن را فراموش کرد!
برنامه دهکها به خوبی پیش نرفت. در جایی که اطلاعات اقتصادی خانوارها در همان آغاز کار ۳۰ درصد اشتباه بود، دولت چاره کار را در راحت کردن خود و کم کردن زحمات دید و به شکل یکسان یارانه نقدی را به همه افراد تخصیص داد؛ از کسانی که ماهیانه درآمدی بیش از ده میلیون تومان داشتند تا کسانی که حتی به نان شب نیازمند بودند.
بنا بر این گزارش، کارشناسان بر این باورند که با یک طرح پایش کلی و حتی با همین آمار کلی و غیر دقیقی که از اصناف و فعالان اقتصادی جامعه در دست است، میشد، نزدیک ده میلیون نفر را از دریافت یارانه حذف کرد؛ افرادی که بنا بر صنف و فعالیت اقتصادی، تقریباً مشخص بود چه میزان درآمد ماهیانه دارند. صرفه جویی حاصل: بیش ازچهارصد و پنجاه میلیارد تومان در ماه.
باز هم فراموش کنید که با این رقم، هر ماه چه بخشهایی از اقتصاد کشور را میشد به شکوفایی رساند.
اما یک نکته را هرگز فراموش نکنید و آن این که اکنون یارانه نقدی ابزاری اقتصادی در دست دولت است.
* چه کسی تعیین میکند؟
ـ دولت.
* چه کسی پرداخت میکند؟
ـ دولت.
* چه کسی پرداخت نمیکند؟
ـ و باز هم دولت… .
ابزار مالی که هم اکنون در اختیار دولت قرار گرفته، بخش یا بهتر بگوییم برگ دیگری از پرونده تصدیگری دولت در اقتصاد کشور است. اکنون نان شب بسیاری در دست دولت است (لطفاً از دولت، شخص یا گروه خاصی را در ذهن تداعی نکنید).
چرا نان شب؟
زیرا بنا به باور بسیاری از کارشناسان، اکنون یارانه به بخش مهمی از درآمد خانوار تبدیل شده است؛ درآمدی که صرفنظر از آن، با توجه به حذف سوبسید از روی کالاها، برای بسیاری به ویژه در قشر متوسط و پایین جامعه مقدور نیست. این درآمد هرچند اندک اما برای بسیاری استراتژیک است!
اکنون شاید بتوان دریافت که چه علاقهای برای دادن یارانه نقدی به افراد و افزایش آن وجود دارد. زمانی که دولت مدیریت بخش استراتژیکی از درآمد افراد را در دست داشته باشد، شاید در بخش چشمگیری از این افراد، مدیریت ذهن و رفتار را نیز در دست بگیرد. اینجاست که یارانه نقدی یک تغییر هدف عمده داده و به ابزاری کارآمد در دست دولت تبدیل میشود.
اکنون اگر همین میزان از پول نقد ـ تاکون به رقم دقیق یارانه پرداختی در ماه توجه کردهاید: ۳۱۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان ـ صرف تولید و ارتقای صنعت کشور میشد، و بازدهی آن به شکل سرمایه به بدنه اقتصاد کشور بازمیگشت (فرض کنید هر ماه و همواره این رقم به تولید و صنعت کشور تزریق میشد) صرفنظر از پیامدهای اقتصادی آن، ابزار کنترلی بخش مهمی از افراد از دستان دولت خارج بود.
این کوتاه، در پی نشان دادن هیچ مسأله عمیقی در بحث هدفمندی یارانهها نیست. تنها نگاهی به هدفمندی یارانهها از دیدگاهی متفاوت است. شاید شما نیز بتوانید با کمی دقت، رویکرد و نگاههای دیگری به هدفمندی یارانهها داشته باشد؛ نگاههایی فارغ از ۴۵ هزار تومانی که هر ماه و گاهی با دیرکرد در حساب بانکیتان ریخته میشود.
نظری ثبت نشده است