به گزارشخوبان، هفته ای در تاریخ کشور ما وجود دارد که بی اغراق می توان آن را از تلخ ترین و غمبارترین مقاطع تاریخ انقلاب و ایران دانست.
این هفته با یادآوری ترور نافرجام آیت الله العظمی خامنه ای در ششم تیر سال ۱۳۶۰ هجری شمسی آغاز شد، جامعه هنوز از این خبر غرق حیرت بود که فردای آن روز خبر انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی مردم را دچار وحشت و غم مضاعف کرد.
شهادت آیت الله بهشتی و هفتاد و دو تن از یاران صدیقشان چنان ضایعه عظیمی برای انقلاب بود که تا امروز یادآوری این حادثه تلخ دل همرزمان انقلاب را به درد می آورد.
مردم در حیرت این حادثه به سر می بردند که به فاصله ای اندک ترور آیت الله صدوقی این بار در یزد دلها را آکنده از غم کرد. شش سال بعد در همان هفتم تیر حادثه دلخراش بمباران شیمیایی سردشت توسط صدام به پشتیبانی آمریکا و هم دستانش اتفاق افتاد و نهایتا سال بعد در همین هفته حمله ناوگان دریایی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران دوباره خاطرات تلخ گذشته را در اذهان زنده ساخت.
این جنایات پی در پی در آرشیو تاریخی این هفته که یا با طراحی مستقیم آمریکا یا با کمکهای بی شائبه دولتمردان آمریکایی صورت گرفته، موجب شد رهبر انقلاب در دیدار خانواده های شهدای هفتم تیر در سال ۹۴ از هفتم تا دوازدهم این ماه را تحت عنوان «هفته حقوق بشر آمریکایی» نام گذاری کنند.
در این میان عدم توجه مجامع داعیه دار حقوق بشر و سردمداران سازمانهای به اصطلاح صلح جهانی به ملت مظلوم و دردکشیده ایران و بازماندگان این حوادث تلخ، درد انسان را دوچندان می کند.
سینه چاکان حقوق بشر و مروجان فمنیسم و حقوق زن کجایند تا به درد دل یکی از زنان آسیب دیده از این جنایات رسیدگی کنند؟
با نگاهی گذرا به آمار زنان آسیب دیده در این جنایات به عمق فاجعه پی میبریم. البته این فقط نیمی از ماجراست، زیرا در این حادثه زنانی بودند که نه به صورت مستقیم بلکه غیر مستقیم دچار ضایعات جبران ناپذیری شدند که هیچ مرهمی درمان آلامشان نبوده و نخواهد بود. زنان بی همسر، دختران بی پدر یا مادر و زنان فرزند از دست داده سه نمونه از مواردی است که در بعد جامعه شناختی تحت عنوان سهمگین ترین آسیبها باید مورد توجه و سرمایه گذاری جهت رفع معضل قرار گیرد.
اگر بر فرض محال مبنای این حملات تروریستی را بر صحت این ظلم افروزیها بر اساس جنگ میان برخی ملل هم قرار دهیم؛ مسئله مغفول آسیبهای روحی و جسمی زنان بی گناهی است که در این حوادث زندگیشان دستخوش تغییرات تلخ و جبران ناپذیر شده است.
اینجاست که گزافه گویی و تناقض آشکار مجامع حقوق بشر بین الملل، در راس آنها آمریکا و ژستهای پیش تازانه حقوق زنان رنگ می بازد.
دولتمردان آمریکا که خود را از پیشگامان جریان فمنیسم و دفاع از حقوق زنان می دانند، هیچ گاه در مقابل آسیب های جدی و غیر قابل جبران جنگ تحمیلی و دیگر جنایات مستقیم یا غیر مستقیم شان بر روح و جان زنان پاسخگو نبوده و کوچکترین حرکت مثبتی مبنی بر توجه به این قشر از خود نشان نداده اند.
حال این سوال مطرح می شود که آیا از نظر دولتمردان آمریکا زنان مملکت من مانند سایر انسانها از حقوق ذاتی و اولیه برخوردار نیستند؟ که اگر هستند پس کدامین نهاد یا سازمان پاسخگوی آسیبهای وارده بر آنها در اثر این جنایات خواهد بود و چگونه است که پس از این همه سال هنوز هیچ مجمع بین المللی و حقوقی به این ظلم آشکار رسیدگی ننموده است؟
با کمی تامل بر این روند اهمیت سخنان رهبر عظیم الشانمان بر همگان آشکار می شود:
«نقض حقوق بشر در آمریکا و به وسیله آمریکایی ها در دنیا از همه ی کشورها بیشتر است; اما مردم دنیا و همچنین ملت و دولت ایران و نظام اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم می کنند! پرچم حقوق بشر را کسانی به دست گرفته اند که خودشان بزرگترین ناقض حقوق بشرند!))”۸۴/۱/۱ حرم مطهر رضوی»
کشوری که در رعایت حقوق اقشار مختلف ملت خود در پایین ترین سطح قرار دارد، چگونه می توان انتظار داشت با سایر ممل رفتاری مناسب شان انسانی داشته باشد؟
بنابراین علت توصیه رهبری به عدم اعتماد بر این دولت کاملا تبیین می گردد.
در واقع باید توجه داشت که فریاد ها و شعارهای دهن پر کن حقوق بشر و زنان چیزی جز لعابی خوش رنگ جهت پوشاندن امیال امپریالیستی و استعمارگرانه این دولت و سایر دول هم پیمانش جهت کشاندن اذهان بی بصیرت به وادی هلاکت نیست.
منبع:ایسنا
سوت بازی مس کرمان و تراکتور تبریز به میلاد موسوی رسید
کیان شیرزاد به تیم فوتبال نونهالان ملوان بندرانزلی پیوست
۲۲ هزار جلد کتاب در کتابخانه عمومی خمام موجود است
اهدای اعضای بدن شهروند گیلانی؛ نجاتبخش ۳ بیمار بدحال
برنامه گشتهای بازرسی از سطح بازار خمام مرتب انجام می شود